🔮وقتی یه نفر با همه وجودش قبول داشته باشه و یقین کنه که عدو شود سبب خیر ، اگر خدا خواهد! و مطمئن باشه که دوا شود سبب شرّ ، اگر خدا خواهد!
🔮این آدم دیگه نمی تونه به هیچکس و هیچ چیزی امید ببنده ؛ چون مطمئنه که اگه خدا بخواد همین وسیله یا همین آدم یا همین چیزی که برای همه دواست و برای همه مفیده برای او شرّ می شه ...
🔮در عین حال از هیچ کس و هیچ چیز هم نمی ترسه ؛ چون مطمئنه که همین وسیله یا همین کس یا همین چیزی که برای همه شرّ بوده ، اگه خدا بخواد برای او خیر میشه!
🔮این فرد با همه وجودش به خدا پناه میبره و تمام امید و همه ترسش فقط از خداست و بس!
فقط از خدا کمک میخواد و دلش فقط به او خوشه چون مطمئنه که خدای مهربان ، هم میدونه و همه میتونه!
🔮هم تمام نیازهای او و خیر و شر او رو کامل میدونه و هم هرکاری که اراده بکنه به راحتی میتونه انجام بده و هیچ کس و هیچ چیز مانع او نمیتونه بشه...
🔮این فرد موحد واقعیه که در موردش گفتند:
موحد چو زر ریزی اندر برش
و یا تیغ هندی نهی بر سرش
امید و هراسش نباشد به کس
در این است معنای توحید و بس!
🔮یعنی اگر جلوی موحد واقعی طلا بریزی و بگی همش مال خودت ، به این طلاها امیدوار نمیشه و یا بالعکس اگه تیغ تیز و برنده را روی سرش بگذاری و او را تهدید به مرگ کنی ، نمی ترسه ، تکون نمی خوره!
🔮چون موحد امیدش فقط به خداست و ترسش هم فقط از خداست...
🔮تا چنین معرفتی پیدا نکنید ، نمیتونید به معنای واقعی کلمه ، به خدا توکل کنید و حقیقت توکل در وجود شما شکل نمی گیره که از آثارش بهره مند بشید...