❤️
سکانسی از زندگی یک مادر
🔸 از خواب بیدار می شود. چشم هایش می خندد. زیرلب بسم اللهی می گوید. آرام از تخت پایین می آید. بچه ها دیشب دیر خوابیده اند.
🔹 صدای جیغ عروسک بلند میشود. زیرپایش را نگاه می کند. دلش قنج می رود برای دست های کوچولوی دخترش که اسباب بازی ها را پخش کرده.
🔸 برنامه های امروز را روی کاغذ کوچکی مینویسد.
با خودش فکر میکند:
❌ ادامه اش رو در عکس نوشت ها بخونید و بعد حس تون رو به آیدی زیر برامون ارسال کنید.
@tarbiatbonyadi 👈👈👈
🍃🍃🍃
👈
عضویت در کانال👉