با_من_حرف_بزن 📣 تفکیک کنیم سوره عنکبوت، آیه ٨ 🔰 ترجمه: انسان را درباره پدر و مادرش به نیکی کردن سفارش کرده ایم؛واگرآن دو نفرتلاش کنند تا بر پایه جهالت و نادانی [وبدون معرفت و دانش که روشنگر حقایق است] چیزی را شریک من قرار دهی، از آنان اطاعت مکن. شما فقط به سوی من است،پس شما را به آنچه همواره انجام می داده اید، آگاه می کنم. 🍀🍀🍀 📌بچه تر که بودم آدم ها در ذهنم دو داشتند یا یا . اگر کسی سفید بود همه چیزش خوب بود واگر هم سیاه می شد همه چیز در موردش منفی می شد.مثلا پدرم را دوست داشتم و برایم سفید بود، پس فکر می کردم علمش از همه بیشتر است، کارش از همه درست تراست، حرفش از همه صحیح تر است و خلاصه تحمل این را نداشتم که کسی عیب و ایرادی از او بگیرد. از طرف دیگر اگر دوست یا فامیلی اشتباهی می کرد مثلا حجابش چندان مناسب نبود دیگر حرفش هم به درد اش می خورد، عقاید اش هم حتما بود، و برخوردش هم هزار ایراد پیدا می کرد و خلاصه این که از چشمم می افتاد. ✅بعدها کم کم فهمیدم اکثر ها مجموعه ای از ها و ها هستند.مجموعه ای اززیبایی ها و نازیبایی ها و ترکیبی از ها و ها. یاد گرفتم به بهانه خوبی ها چشمم را روی اشتباهات کسی نبندم و بخاطر بدی ها خوبی هایش را انکار نکنم. یاد گرفتم کسی را دربست قبول نکنم و کسی را به کلی رد نکنم بلکه چشمم را باز کنم و را به کار بگیرم و جنبه های مختلف را از هم کنم. به مرور فهمیدم کسی نباشم و حرف ها را بفهمم و را بدهم و تابع آن باشم. ❇️برداشت کوچکی از آیه 8 سوره عنکبوت به نظر من همین است که 👇👇 یاد بگیریم حتی و را هم مطلق نبینیم فکر نکنیم اگر بود باید همه چیزش را قبول کرد و اگر بود باید به کلی کنارش گذاشت. فکر نکنیم اگر به او می کنیم، حرف غلطش را هم باید بپذیریم و اگر حرفش را نپذیرفتیم پس دیگر احترامی هم ندارد. 👈حرف این آیه با من این است که را باز کن، با حرکت کن، و اگر در موردی علم نداشتی نداشته باش.