۳.🕰
تصمیم گرفت فعلا بــره سراغ تمیــزکاری و
مرتب کردن خونه، بعدش بره سراغ کتاب.
تمیزکاری خونه چند سـاعت طول کــشید و
حسابی خسته شد. همون موقعها بود که
امیـرعلیِ ۴ سـاله هم بیـدار شد. مامان یـه
نگاه به ســاعت انداخت و دید که حســـابی
وقت گذشته. باید ســـریع بره سراغ پـــختن
غذا. تازه بعد از غذا هم باید میرفت بیرون
تا بـچهها رو از مـــدرسه بــرگردونه خــونه. از
اونجایــی که بــابــا همیشه خیــلی زود مـــیره
سرکار و از اونطرف هم خیلی دیر برمیگرده
برای همین مـــامــان باید بچهها رو میبرد و
برمیگردوند.