سه چهار دختر جوان داشتند در پیاده‌روی خیابان قهقهه می‌زدند و خرامان خرامان راه می‌رفتند. حواس چند نفری را در خیابان پرت کرده بودند و نگاه چند نفری را هم به خودشان جلب کرده بودند. همان‌طور که سوار موتور داشت از کنارشان رد می‌شد گفت: "یه مُشت...". + یه مُشت چی؟! اصلاً به چه حقی از کلمه "یه مُشت" برای اونا استفاده کردی؟! - من که چیزی نگفتم! حتی چیزی به زبونم نیاوردم؛ فقط این دو تا کلمه تو ذهنم اومد؛ همین. + تو ذهنتم حق نداری درباره‌شون بد بگی یا بد فکر کنی. اینا چند تا دختر محترم‌اند؛ دخترها و خواهرهای ما. حالا گیرم که یه خطایی دارن. مگه ما نداریم؟! اگه بلد نیستی یا نمی‌تونی در برابر این خطاشون درست موضع‌گیری کنی، تو دلت براشون استغفار کن و از خدا بخواه هدایتشون کنه و رد شو! 🆔️ @rajaaei_ir