. یه هفته بعد زنگ در خونمون رو زدن 🔔 در رو که باز کردم دیدم زهرا دوستم پشت در... صورتش پر از شور و هیجان بود😃😊 کتاب 📔 رو گذاشت تو دستم. جلد ۱۲ بود (دختران‌ و‌ همسری و‌ شغل‌ ناب‌ مادر). _ اینو کنار بشقاب میوت جاگذاشتی، با اجازت خوندمش🙏 +خب... _ از همون فصل اولش برام پر از تلنگر بود! این حرفارو بارها شنیده بودم! اما این کتاب یه سیری داشت که حرفاش رو با همه وجود درک کردم. 🥰 بازم از این کتاب ها داری؟؟؟؟ خندیدم و گفتم میخوای یه پک کامل بهت بدم؟ با ذوق خاصی سر تکون داد و گفت: حتماااا دعوتش کردم داخل و یه ساعتی از براش گفتم. پایان. .