🌹مردی وارد کاروانسرایی شد تا کمی استراحت کند، پس کفشهایش را زیر سرش گذاشت و خوابید.
طولی نکشید که دو نفر وارد آنجا شدند. اولی گفت: طلاها را بگذاريم پشت آن جعبه. دومی گفت: نه، آن مرد ممکن است بیدار باشد و وقتی ما برویم او طلاها را بردارد.
گفتند: پس امتحانش کنیم. کفشهایش را از زیر سرش برمیداریم، اگه بیدار باشد با این کار معلوم میشود.
مرد که حرفهای آنها را شنیده بود، خودش را بخواب زد. دو مرد دیگر هم، کفشها را از زیر سر مرد برداشتند و اما مرد به طمع بدست آوردن طلاها، هیچ واکنشی نشان نداد.
گفتند: پس واقعا خواب است، طلاها رو همینجا بگذاریم.
بعد از رفتن آن دو، مرد بلند شد تا طلاهایی را که آن دو مرد پنهان کرده بودند، بردارد، اما هرچه گشت، هیچ اثری از طلا نیافت، پس متوجه شد که تمام این حرفها برای این بوده است که در عین بیداری، کفشهاش را بدزدند!
پ.ن: یادمان باشد هیچوقت خودمان را به خواب نزنیم که متضرر خواهیم شد. (نمیشود کار تربیتی به صورت علمی بلد نباشیم و انجام ندیم و بعد انتظار داشته باشیم فرزندمان در آینده موفق باشد. نمیشود
#اهل_فکر نباشیم و بعد انتظار داشته باشیم دچار خطاء نشویم.
یادمان باشد که قانع نبودن و داشتن طمع، سبب میشود قدر نعمتهایی را که داریم ندانیم و متأسفانه وقتی از دست دادیم، تازه متوجه شیم چه چیزی را از دست دادیم.
🌹
@tarigh3