🌎 فلسفه اشک ریختن در راه امام حسین قسمت دوم اما در آخر نکته کلیدی که وجود دارد ، این است که امام حسین و خدا به گریستن ما احتیاجی ندارد ، و این منقلب شدن حال درونی ، از ذاتیات انسان و نشان از شرافت بیدار او دارد ، از طرفی باید گفت ، وقتی گریه بر امام حسین مانند گریستن برای خداست ، سوالی که پیش می آید این است که انسان مقابل خدا برای چه چیز گریه می کند ؟ دو حالت وجود دارد ! یا از بزرگی و عظمت خدا و حقارت و کوچکی و فقر خود اشک می ریزد یا از گناهان و خطاها و کردار زشتش در مقابل دیدگان خدا می گرید... ما در وقت یاد امام حسین دقیقا همین دو حالت را در وجود خودمان احساس می کنیم ! هم عظمت بندگی و ایثار شهدای کربلا را می بینیم و احساس عجز و کوچکی و نیستی در وجود خودمان می کنیم ! و هم یاد گناهان و خطاهای خودمان می افتیم که چگونه انسان های بزرگی در طول تاریخ بوده اند که با این همه سختی ها و مصیبت ها ، اینگونه به خاطر خدا مجاهدت کردند ، اما ما با این همه رفاه و نعمت و آسایش چگونه اسیر شهوات و احساسات و خودکامگی ها و غرور خود هستیم و اینگونه و خودخواهانه خودمان را بزرگ و برتر از دیگران می پنداریم ! پس با دانستن این مطالب خیلی اجحاف است که فی المثال اشکی برای اهل بیت بریزیم ، و بعد در خودمان مغرور شویم و فراموش کنیم که شخص دیگری این مصیبت ها را کشید و این ایثار و ارمغان را آفرید و او نیز به اعمال خودش مغرور نشد و ما تنها هنرمندیمان همین اشکی بود که به خاطر عجز از کوچکی و حقارت و منیت ظلمانی و رفع گرفتاری های دنیایی و اخروی خودمان بوجود آمد پس با این حال مغرور شویم و بگوییم عجب چه قدر ما انسان بزرگی شده ایم ! بله وقتی می شود بندگی خدا و عبادات شبانه و اشک های مداوم غرور آفرین شود و انسان را از خط بندگی خدا بیرون بکشاند ، مسلما گریستن برای امام حسین هم که بندگی و عبادت خدا محسوب میشود همین عارضه و آفت را در پی خواهد داشت . پس انسان خیلی باید حواسش به خودش باشد تا آن خودبینی و غرور که روزگاری در مقابلش می ایستاد دوباره در مسیر بندگی و عبادت خدا با لباسی دیگر سراغش نیاید و او را به کام جهنم نکشاند ! ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi