🌏 راز زرنگی و ضربه خوردن از این و آن
یکی را دیدم که می گفت از آدم ها ضربه زیاد خورده ام ...
داستان این شخص را برای دیگری هم نقل کردم میگفت چه قدر این شخص صاف و ساده است من خیلی زرنگ بودم و نذاشتم کسی به من ضربه بزند ...!
برایم عجیب بود که یکی چه قدر از انسانیت ضربه خورده است ولی دیگری خیلی زرنگ بوده است ....
کم کم ته و توی ماجرا را که درآوردم فهمیدم همین آدم خیلی زرنگ با زرنگی خیلی خاص عامل و باعث ظلم به این انسان بوده است ...
و چون خودش استاد در ظلم و ستم بوده و اصلا قلبی نداشته که مهر و محبتی از کسی خواسته باشد ، برای همین هیچ کس به او هیچ وقت نمی توانسته ظلم کند !
اما آن انسان خوش قلب و صفا ، که مهر و محبت را در قلب های دیگران جستجو می کرده ، و هر بار چون نمی توانسته بفهمد که چرا بقیه به او ظلم می کنند ، آخر او که بدی در حق کسی نکرده است جز خوبی کاری نکرده است چون نمی توانسته انسان بی قلبی را درک کند مگر می شود کسی بی حساب و بی دلیل به دیگری ظلم کند ، لذا چون درکی از بی قلبی نداشته ، مدام خوبی ها را بیشتر می کرده است تا شاید شخص زرنگ را شرمنده کند ... او به خاطر مهر و محبت مداوم و انکار از انسان زرنگ از همه کس بیشتر درد ظلم و دشمنی را دیده است ... !
آری یکی اصلا قلبی نداشت پس محبت را احساس نمی کرد که برایش ظلم مفهوم داشته باشد و دیگری ، قلبی مهربان داشت لذا همچون انسان بی قلب نمی توانست تصور کند که مگر ظلم هم می شود به دیگری کرد ؟ و لذا سال ها با آدم بی قلب در گیرو گدار با او ماند شاید این راز را فهمید شاید هم هیچ وقت نفهمید ...
اما راز زرنگی و راز ضربه خوردن از همه جا و همه کس دقیقا همین است .
که اولی قلب ندارد و انسان قلب دار را درک نمی کند ولی دومی قلب دارد که انسان بی قلب را درک نمی تواند بکند ... .
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi