حقیقت اسلام و قانون مسلمانی و فلسفه توسل ... قسمت اول در اسلام نه تنها توسل به اولیا خدا شرک نیست ، بلکه بدون توسل و تنهایی شما را به قرب خداوند راه نخواهند داد ...👇👇👇 وقتی ما به دیدن انسان صاحب منصبی می رویم باید از قبل نوبت بگیریم ، کسی را که به آن شخص نزدیک است را جلو کنیم تا شاید بتوانیم با آن شخص بزرگ اجازه ملاقات و صحبت بگیریم . هر انسان بزرگی شرایطی برای پذیرش دارد ! اگر بزرگی او به پول و قدرت و اسم و رسم باشد باید تحفه ای درخور به نزد آن کس ببریم تا ما را به خاطر آن چیز تحمل کند و ما را هم بپذیرد . اگر به سمت انسان با تقوا و با خدا برویم که بین مردم بزرگ شده است باید از ظاهری آراسته و دل نشین و نشانی از تقوا به سوی او حرکت کنیم . من در عجبم در حالیکه میبینیم ، بندگان نیازمند خداوند که جمالی بزرگ در بین مردم پیدا کرده اند برای دیدار و ملاقاتشان شان باید کلی مقدمات و صبرو حوصله خرج کنیم . اما ما برای رفتن به سوی خداوند که خالق بینیاز تمام این انسان های بزرگ نیازمند است و هیچ نیازی به دیدار ما و حتی آن انسان های بزرگ هم ندارد و ما فقط به او محتاج و وابسته هستیم ، بدون مقدمات بدون واسطه و بدون تشریفات این قدر به حضرت لایتناهی جسارت و بی احترامی می کنیم . بدون عرض ادب ، بدون اطاعت از اوامر الهی بدون توجه به خواستگاه و پذیرش سلطان تمام هستی ، مدام از او می خواهیم که گره های زندگی ما را باز کند ! گویا ما زبانم لال وجودم تکه تکه ، ما خدا هستیم و او بنده ماست ! ما برای خدا تکلیف مشخص می کنیم ما به او می گوییم چه وقت حاجت مارا بدهد و چه وقت ما از او بینیازیم و عجب بندگان جاهل و خود خواه و بیشعوری هستیم ! دیدار و ملاقات خداوند رسم و رسومی دارد ! بعد از اطاعت به فرمان خدا در باب امر به نماز و روزه ، و رعایت تقواو دیگر امورات عبادی و بعد از اینکه ما چه قدر به اسلام و مسلمان ها از جان و مال و عمرمان خدمت کردیم و بعد از اینکه به حقوق مردم پایبند بودیم بعد از سپری کردن کمالاتمان در مقامات ایمان ... در چنین شرایطی باز هم حق ملاقات با خداوند را نداریم . حق ملاقات با خداوند وقتی پیدا می شود که ما بفهمیم در مسیر بندگی و عبادت گامی برنداشته ایم و چه قدر کسان بسیار در طول تاریخ بوده اند که با چه شرایط سخت دنیایی ، اما مجاهدانه برای خدا ایستادند و ما در مقابل آنها جدا هیچ هم به حساب نمی آییم . حق ملاقات با خدا را وقتی پیدا می کنیم که سلسله مراتب را گذرانده باشیم . سلسله اولیا را جلو کرده باشیم ... . اولا در اسلام آمده است که حق پدرو مادر را ادا کنیم و به آنها احترام بگذاریم و از آنها حلالیت بگیریم ، دوما به شوهر و به خانواده احترام بگذاریم و حق آنها را مطلوب ادا کنیم ، سوما حق معلمان دینی را ادا کنیم و به آنها احترام و از آنها حلالیت بگیریم چهارما حق مراجع تقلید و پنجما حق ولایت فقیه و ششما شهدا و حق امام زاده ها و هفتما حق مومنین و المومنات و هشتما حق اهل بیت و انبیا گذشته همه را نفر به نفر ادا کنیم ... وقتی همه این گام ها را اصلاح کردیم و از همه این افراد برای رسیدن به خدا و ملاقات با او التماس دعا و امضا گرفتیم ... . وقتی دانه به دانه ولایت پذیری را از پایین به بالا همه را به درستی انجام دادیم و به ملاقات دوستان و اولیا خداوند حرکت کردیم ، آن وقت باید به سراغ خدا برویم ... . همه این اولیا و سرپرستان را جزء به جزء خدمت ارباب عالم خداوند متعال ردیف کنیم بگوییم خداوندا من کسی نیستم ، ولی دوستان و کسانیکه از من خواستی که آنها را جلو کنم همه این ها را با خود آورده ام ، به حق مقربین و بندگان خاص خودت مرا هم بپذیر ... . کسانی که تو آنها را دوست داری ! به خاطر این بزرگان و بندگان پاکت نگاهی هم به من روسیاه بیاندازید ! خیلی وقت ها اسم بردن اولیا خدا در مقابل خدا هم کفایت نمی کند ! فی المثال باید رفت در خانه علی بن موسی الرضا .... که ای مولای من دعا کن خداوند هم نگاهی به من روسیاه بیاندازد ... . یک مسلمان تنها نیست ! تو چرا تنها به سراغ خدا می روی !؟ بنای اسلام و مسلمانی بر جماعت و اتحاد مومنین و المومنات بر سر امام امت است ! تو چرا بدون امام زمانت به سمت خدا می روی !؟ تنها رفتن تو به معنای نفهمیدن تو از اسلام است و خداوند چرا باید به تو نگاهی بیاندازد وقتی تو کلا پرت از ماجرا هستی ؟ تا تو این غرورو منیت و خود برتربینی در وجودت است در اسلام به هیچ جا نخواهی رسید ... . امامان تو اگر برای خدا بزرگ شدند چون خودشان را شکستند و اصلا خودی نداشتند مگر منیت خدا ! ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi