🔹آیت الله سید حسن امام جمارانی که در زمان تحصیل در تهران از درس میرزا سید محمد امام جمعه استفاده می‌کرد می‌گفت: تیمورتاش از جانب رضاخان به نزد حاج میرزا سید محمد امام جمعه آمد و به او گفت: «اعلی حضرت سلام رساندند و گفتند که لازم است برای جا افتادن مسئله کشف حجاب، علمای تهران خانم‌های خودشان را اعلام و در مسجد شاه برای اعلام عمومی این مسئله به همراه زنان خود اجتماع کنند.» امام جمعه چند لحظه ای سرش را پایین می‌اندازد و به تیمورتاش می‌گوید: «آقای تیمورتاش به اعلی حضرت سلام برسانید و بگویید که من در تمام طول عمر خود به این مردم گفته ام که از ضروریات اسلام است و الان بعد از ۹۰ سال نمی‌توانم به مردم بگویم که ما دروغ گفتیم و حجاب واجب نیست و از مردم بخواهم که کشف حجاب کنند.» تیمورتاش میگوید «آقا این مسئله مهمی است و اعلی حضرت از شما انتظار دارد». سخن او در واقع به نوعی تهدیدآمیز بود. امام جمعه نیز می گوید: «من عمر خودم را کرده ام؛ اگر آقایی و ریاستی بود دیده‌ام و اگر بناست من در این راه قربانی شوم حاضرم.» روز بعد از این ماجرا به درس ایشان رفتم دیدم در بسته است و احدی آنجا نیست. در خانه را زدم و داخل شدم. آقای امام جمعه گفت: آقای امام! آمدی درس؟! نمیترسی؟ چون بعد از ماجرای دیروز دیگر یک نفر هم اینجا نیامد؛ تو چرا آمدی؟! 📚روایات و خاطرات سید مهدی امام جمارانی ج۱ ص۴۵ و ۴۶ 🕌 https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran