بعد از هجرت وی به مدینه، پیامبر اکرم(ص) زینب را برای «زید بن حارثه» خواستگاری کرد، ولی زینب به گمان این‌که این وصلت‌خواهی برای خود پیامبر(ص) است، به آن رضایت داد، ولی زمانی که متوجه شد که درخواست پیامبر(ص) برای زید بن حارثه است، با آن مخالفت کرد(ابن‌سعد،همان، ج 8، ص 101؛ سلیمان‌بن احمد طبرانی، المعجم‌الکبیر، ج 24، ص 39ـ 40، 45؛ ابونعیم احمدبن عبدالله اصفهانی، حلیة‌الاولیاء و طبقات‌الاصفیاء ، ج 2، ص 51) تا این‌که آیه سی و شش سوره احزاب نازل شد که خداوند خطاب به مؤمنین این‌گونه فرمود: «وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبينا(احزاب/36) نزول این آیه قرآن و هم‌چنین رضایت پیامبر(ص) به این ازدواج سبب شد که زینب با این وصلت موافقت کند. بعد از گذشت مدتی، این ازدواج به خاطر اختلافاتی که بین زید و زینب به وجود آمده بود به طلاق کشید(ابن‌سعد،همان، ج 8، ص 114 )و پس از طلاق،رسول خدا از زینب خواستگاری کرد و او نیز خوش‌حال شد و به همسری پیامبر(ص) در آمد.ابن‌حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییزالصحابة، ج 7، ص667،ابن‌هشام،همان، ج 2، ص 646) @tarikh_j