روایت دوّم: مادری که اسم پسرش را خوب انتخاب کرده بود. آیا شما یادش داده بودید که در مقابل اسم حضرت زهرا(سلام الله علیها) ادب کند؟ و تمام زندگی‌اش را با همان ادب بخرد؟ که بعدها وقتی قرار است صدای اباعبدالله(علیه‌السلام) در دشت بپیچد که «اَما مِن ذابٍّ یذبّ عَن حرمِ رسول الله؟!» تمام وجودش بلرزد؟! این صدا را تمام آن چند هزار نفر شنیدند؛ اما فقط پسرِ‌ شما مثل ابرِ ‌بهار اشک ریخت. فقط او کفش‌هایش را به گردن انداخت و با اسبش تا خیمه‌ی امام حسین(علیه‌السلام) تاخت. فقط او سرش را پایین انداخت و آرام گفت: «هَل تَری لی مِن توبه؟!» شما یادش داده بودید این‌قدر آزاداندیش باشد؟! چه فرقی می‌کند، وقتی شما اسم او را حرّ‌ گذاشتید، همین کافی بود. راستی آن‌ روز که اسم پسرتان را انتخاب می‌کردید، هیچ فکرش را کرده بودید که یک روز اباعبدالله(علیه‌السلام) بر بالین بی‌جان او بگوید: مادرت چه اسمِ خوبی برایت گذاشته؟! *** سلام بر تو ای مادرِ حرّ بن یزید ریاحی! سلام بر آن دامانی که مسیر معراج شد. سلام بر تو بزرگ بانو که حریّت را به حرّ آموختی. «انت الحرّ کما سمّتک امّک؛ حُرّاً فی الدّنیا و الآخره» منبع: طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌الأمم و الملوک(تاریخ طبری)، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷، جلد ۵، صفحه‌ی ۴۲۸. (علیه‌السلام) -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j