«بیضه» یا مرزهای تمدنی اسلام! برای یافتن و کندوکاو بینش و اندیشه‌ی تمدنی در میراث مکتوب جهان اسلام باید چشم را گشود و دیده را تیز کرد! برخی بدنبال کلیشه‌هایی در این‌باره هستند و تنها «حضارة»، «مدینة»، «أمة» و ... را می‌جویند و حتا از بررسی خود واژه‌ی مُولَّد «تمدن» که بویژه در تراث کلامی از آن بهره رفته، غفلت کردند؛ اما در این میان باید پدیدار و معنایی بنیادین در موضوع تمدن را دریافت و بررسید که در کلام و فقه اسلامی پربسامد بکاررفته است! آن معنا در لفظ «بیضة» بویژه در آمیزه‌ی تاریخی «بیضة الإسلام» خودنمایی می‌کند! این آمیزه در اخباری از پیامبر خدا صلی الله علیه وآله (يرحمك الله يا سعد فلقد كنت شجا في حلوق الكافرين لو بقيت لكففت العجل الذي يراد نصبه في بيضة الاسلام) و امام رضا علیه‌السلام (لكن يقاتل عن بيضة الإسلام فإن في ذهاب بيضة الإسلام دروس ذكر محمد صلى الله عليه وآله/ يقاتل عن بيضة الإسلام لا عن هؤلاء لان في دروس الإسلام دروس ذكر محمد صلى الله عليه وآله) نقل شده است. نمونه‌های کاربرد آن واژه و این آمیزه بسیارست؛ مَثَلانه، در مناظره‌ی کهن «سعد بن عبدالله اشعری» (ق. 3) با «أشد النواصب منازعة، وأطولهم مخاصمة وأكثرهم جدالا وأقشعهم سؤالا وأثبتهم على الباطل قدما» که کسانی چون «محمد بن جریر طبری» (ق. 3) آن را در «دلائل الإمامة» بازگو می‌کنند، آن ناصبی در وصف «عمر بن الخطاب» چنین می‌گوید: «والفاروق المحامی عن بیضة الإسلام» آشکارا، در کتاب‌های کلامی در بحث «امامت» و در کتب فقهی در باب «جهاد» آن واژه و این آمیزه فراوان بکار می‌رود. «إخوان الصفا» (ق. 3) در رساله‌ی چهل و دوم از رسائل‌شان در فصلی با فرنام «فی بیان سبب اختلاف العلماء فی الإمامة» در ویژگی‌های امام که همه بر آن اجماع دارند، «لیحفظ بهم ثغور المسلمین ویحصن بهم البیضة» و «حفظ الثغور وتحصین البیضة» را می‌آورند و «قاضی باقلانی» (ق. 4) در فصل «باب الکلام فی صفة الإمام الذی یلزم العقد له» از کتاب کلامی «تمهید الأوائل وتلخیص الدلائل» می‌نگارد: «وسد الثغور وحمایة البیضة وحفظ الأمة»، «وسد الثغور وحمایة البیضة وما یتصل بذلک من الأمر» و «لدفع العدو وحمایة البیضة وسد الخلل» و شیخ مفید (ق. 5) در «رسالة فی الإمامة وذکر أغلاط العامة» می‌فرماید: «إن ذلک لحفظ بیضة الإسلام ... کیف وهو بیضة الإسلام ... هتک حرمة بیضة الإسلام ... الذی یخشی منه علی بیضة الإسلام» که آشکارا، در موضوع امامت امیرمؤمنان علیه‌السلام است و «شهرستانی» (ق. 6) در «نهایة الأقدام فی علم الکلام» می‌گوید: «لو احتاجوا إلی رئیس یحمی بیضة الإسلام ویجمع شمل الأنام» و سیف‌الدین آمدی (ق. 7) نیز در «الفصل الثالث فی شروط الإمام» از کتاب «أبکار الأفکار فی أصول الدین» می‌گوید: «بأمور الحرب وترتیب الجیوش وحفظ الثغور ... إذ یتم حفظ بیضة الإسلام وحمایة حوزتهم» و در «شرح مواقف» (ق. 8) در «شروط الإمامة» آمده: «(لیقوی علی الذب عن الحوزة) ولحفظ بیضة الإسلام بالثبات فی المعارک» و در «شرح مقاصد» (ق. 8) آمده: «... قائم بحمایة بیضة الإسلام وإقامة الحدود وتنفیذ الأحکام» که آن نیز در شروط امامت است و «استرآبادی» (ق. 13) در کتاب ارزنده‌ی کلامی «البراهین القاطعة» چنین می‌نگارد: «من الأمور المتعلقة بحفظ النظام وحمایة بیضة الإسلام مما لایتم إلا بالإمام ... منوط به النظام والانتظام ... من یقوم بحمایة الحوزة ورعایة البیضة ... انتظام أمر عموم الناس ... منازعات موجبة لاختلال أمر النظام» که آن نیز در جایگاه امام است. در کتاب‌های فقهی نیز بیضة و بیضة الإسلام آمده؛ چنان‌چه «شیخ طوسی» (ق. 5) در کتاب «النهایة» در بحث جهاد می‌فرماید: «ویخاف منه علی بیضة الإسلام ویخشی بواره ... الدفاع عن نفسه وعن حوزة الإسلام وعن المؤمنین» و در «المبسوط» می‌نگارد: «... یخاف معه علی بیضة الإسلام ویخشی بواره» یا «ابن ادریس حلی» (ق. 6) در «السرائر الحاوی لتحریر الفتوای» می‌فرماید: «یخاف منه علی بیضة الإسلام ویخشی بواره وبیضة الإسلام مجتمع الإسلام وأصله» یا «شهید اول» (ق. 8) در «الدروس» می‌فرماید: «... إلا أن یخاف علی بیضة الإسلام وهی أصله ومجتمعه من الاصطلام أو یخاف اصطلام قوم من المسلمین ...» و او و «شهید ثانی» (ق. 10) در باب جهاد لمعه و شرح آن مانند بزرگان یادشده می‌گویند: «یخشی منه علی بیضة الإسلام ومجتمعه فیجب حینئذ بغیر إذن الإمام أو نائبه» که از همه‌ی متن‌های گذشته در دسترس‌ترست. آن واژه‌ها آمیزه‌هایش (بیضه‌ی اسلام، بیضه‌ی ملک و ...) در متن‌های گوناگون فارسی و تازی در جهان اسلام بکار رفته که جا دارد کسی همه‌ی آن‌ها را شمارد (احصا) و بکاود (تحلیل).