«عقلا»، نوامیسگذاران «منطقةالفراغ»!
ابن عربی در باب 66ام «الفتوحات المکیة» با نام «فی معرفة سر الشریعة ظاهرا وباطنا وأی اسم إلهی أوجدها» که آن را شعرانی در بخش «بیان حکمة بعثة الرسل بالتکالیف الإلهیة» از «إرشاد الطالبین إلی مراتب العلماء العاملین» چکانده (تلخیص کرده)، پس از موشکافی برخی اسمای حسنای الاهی بویژه نام «رب» و دستیارانش (مدبر و مفصل!)، «حدود ربانی» را بدو گونه میبخشد: 1. سیاست حکمی و 2. سیاست نبوی مشروع (شریعت) که نخستین گویا، «وضع طبیعی/اولی» (دقت شود!) از دید او در نبود «شرع الاهی»ست (فی مواضع لم یکن عندهم شرع إلهی منزل)! او سیاست حکمی را پیامد القا و الهام الاهی در سرشت بزرگان مردم میداند و باور دارد این بزرگان که «خردمندان/عقلا[ء]»ند، اگر چه بدین الهامات آگاهی/خودآگاهی ندارند، حدود و نوامیس را برابر و سازگار با نهاد سرزمینها و خوی مردمانش برای نگهداشت/حفظ «مصالح» و پاسداری از اموال، نفوس و اَعراض مردم بازمیشناسند و میگذراند!
ابن عربی این بزرگان و خردمندان را میشناساند و میآشکارد که کیان هستند و کیان نیستند و بروشنی، فیلسوفان روزگارش را که بیهودهگویند و کارشان جز «جدل» و بکارگیری اندیشهشان در گفتارهای پیشینیان (الأوائل/یونانیان)، ناآگاه از سرچشمهی آنها نیست، از جرگهی عقلا بیرون میشمارد (بسنجید با آنان که امروزه، هموغمشان اجتماعیات، سیاسیات و ... دیگران است یا صرفانه، بـ«دراسات» سرگرماند!) و بخردهگیری از آنان میپردازد و عقلا را آنان که سرگرم خودشناسی و خودسازیاند (ریاضات، مجاهدات و خلوات!) و دلهاشان را برای دریافت «واردات» (درآیندهای) آسمانی (که زمینهی سیاست حکمیست!) آماده ساختهاند (من الشغل ... والتهیؤ لواردات ما یأتیهم فی قلوبهم ...)، میداند!
حتمانه، انگارهی «منطقهالفراغ» شهید بزرگوار صدر اول در «اقتصادنا» را شنیدهاید: «والآخر یشکل منطقة الفراغ فی المذهب قد ترک الإسلام مهمة ملئها إلی الدولة ...»! برخی، پیشینه و ریشهاش را در آرای «اهل سنت» میپندارند و برخی نیز با آن بچالش برخاستند و بخردهگیری از آن پرداختند! شاید شما نیز میان این انگاره و سخنان ابن عربی در این باب همانندی دیدید؛ زیرا اگر چه با توجه بتلخیص شعرانی، گویا ابن عربی سیاست حکمی را در بازهی پیش از آمدن پیامبران و آوردن شریعتها میداند؛ ولی با موشکافی در برخی گواهان، دور نیست که بتوان سخنان او را در سیاست حکمی، دربارهی منطقةالفراغ، آنجا که «قد ملیء من قبل الإسلام بصورة منجزة» نیست، بکار برد که اگر چنین باشد، برابر دیدگاه ابن عربی، برای بازشناسی حدود و گذاردن نوامیس در منطقةالفراغ، باید بدنبال «عقلا» (بمعنای یادشده!) که بزرگان مردماند (اهالی معرفت و معنا!)، رفت/گشت!