پدافند غیرعامل در قوانین افلاتون!
1. واژهی «دفاع» که آن را در آمیزهی «دفاع مقدس» فراوان بکار میبرند، آشکارا، از مادهی «د ف ع/دفع» است و بیش و پیش از هر چیز، بر «پیشگیری» و «بازدارندگی» دلالت و تأکید دارد؛ زیرا «دفع» (چونان «حفظ الصحة») دربرابر «رفع» (چونان «إزالة المرض/درمان»!) است و البته، در میراث جهان اسلام بویژه کتابهای فقهی (مانند «کشف الغطاء» شیخ جعفر) و حتا عرف کنونی، «اعم» بکار میرود (گویا، دفع و رفع «إذا اجتمعا افترقا وإذا افترقا اجتمعا»یند)! قرآن دربارهی گوناگونی ساحتهای دفع و رفع آشکارا، میفرماید: «ولیجدوا فیکم غلظة» که آن جز «واغلظ علیهم» است و میفرماید: «وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخیل ترهبون به ...» که این نیز جز «قاتلوهم یعذبهم الله بأیدیکم» است. باید دانست که آیات «لولادفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الأرض» و «لولادفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع وبیع وصلوات ومساجد» نیز که بیانگر سنتی الاهی-تاریخیست، دربردارندهی وجوه پیشگیرانه و بازدارانه نیز است؛ اما از آنچه امروز بنام «پدافند غیرعامل» شهره شده که ترجمهی “passive defense” و قسیم «پدافند عامل» است (میتوان چنانچه معمول است، در گزارش فارسی “defense” از واژهی «دفاع» بهره برد و باید دانست که “passive” که معمولانه، در فارسی برابرش «منفعل» یا «مجهول» را میگذارند، در دانش شیمی بمعنای «اثرناپذیر» بکار میرود که بیمناسبت با این گونه پدافند نیست؛ اما شاید بتوان آن را «غیرفعال» یا حتا «منفی/سلبی» (دربرابر مثبت/ایجابی) ترجمه کرد که در ترکیب میشود: «دفاع منفی/سلبی» که آدمی را بیاد آمیزهی «مبارزهی منفی» میاندازد!)، بیشتر، دفاع بدین معنا متبادر میشود («قوة» در ادبیات فلسفی دو گونهی 1. فعلی و 2. غیرفعلی/انفعالی دارد (قوت امری است مر شیء را که به آن امر آن شیء فاعل شود یا منفعل شود/میرفندرسکی در رسالهی صناعیه!) که نخستین را «قدرت» مینامند (للقدرة انسب قوة فعلیة ...)!)؛ چنانچه در تعریف آن گفتهاند: «مجموع اقدامهای غیرمسلحانهای که موجب افزایش بازدارندگی، کاهش آسیبپذیری، تداوم فعالیتهای ضروری، ارتقای پایداری ملی و تسهیل مدیریت بحران در مقابل تهدیدها و اقدامهای نظامی دشمن میشود» (مجمع تشخیص مصلحت نظام: سند چشمانداز 20سالهی کشور) که آن آشکارا، آمیزشی هوشمندانه از قدرت سخت و نرم است (دقت شود که بترکیب قدرت نرم و سخت، قدرت هوشمند گویند و شاید بتوان آن را «قدرت جامع» نامید!) و جهات فرهنگی، ساختار-فرایندی، کالبدی و ... را دربر دارد! با زبان قرآن البته، شاید بتوان پدافند عامل را «قوت» و پدافند غیرعامل را «متانت» و مجموع آن دو را مظهر اسم مرکب «ذو القوة المتین» خدای رزاق دانست (البته، قوت آنگاه که بتنهایی بکار میرود، حتمانه، معنای متانت را نیز بـ«استعمال» (نه تحلیل عقلی یا عقلائی!) دربر دارد و شاید بعکس!)؛ زیرا باجمال، قوت مستلزم «تأثیرگذاری» و متانت مستلزم «تأثیرناپذیری»ست (و دور نیست که کسی بگوید: شاید هر یک از قوت و متانت مستلزم هماند!).
2. اگر چه مورخان، تاریخ پدافند غیرعامل را با آغاز زندگی انسان یکی میدانند؛ اما جای پرسش است که این گونه دفاع آیا مختص/ویژهی انسان و امری انسانیست!؟ پاسخ این پرسش را باید «جانورشناس»ان و «رفتارشناس»ان جانوران دهند؛ ولی مشاهدات عادی ما بدین پرسش پاسخی منفی میدهد؛ البته، میتوان از چیستی تفاوت دفاع انسانی و غیرانسانی پرسید و شاید نخستین پاسخ بدان، «پیچیدگی» پدافند انسانی باشد و دیگری شاید بیفزاید: انسان با «عقل» چنین میکند و جانوران از روی «غریزه» و درنتیجه، انسان «آگاه» بدان است و میتواند آن را «توجیه» کند؛ ولی جانوران چنین نیستند!
3. چندیست که با «تلخیص النوامیس» فارابی مأنوسم و این روزها که بخاطر بلای کرونا سخن از «بیوتروریسم» رفت و برخی اذهان درگیر «پدافند غیرعامل» شد، بیاد آن و قوانین افلاطون افتادم؛ زیرا دربارهی دفاع و بویژه دفاع غیرعامل در گفتار/کتاب یکم آن در موضوع فلسفهی قوانین سرزمین «کرتا» چنین آمده است:
«... آتنی: حق با توست. بگو ببینم به چه علت قوانین شما مقرر داشتهاند که مردم بر سفرههای همگانی غذا بخورند و در ورزشگاههای عمومی ورزش کنند و دارای آنگونه سلاح باشند؟