فصل ممنوعه‌ی هریس! چندی پیش کتاب «آدم‌خواران و شهریاران» انسان‌شناس بزرگ مادی‌گرای آمریکایی، «ماروین هریس»، را خریدم. آن را «فرهامه» بتازگی منتشر کرده است. در مقدمه‌ی ناشر آمده: «یکی از مهم‌ترین فصل‌های این کتاب، فصل یازدهم با عنوان «گوشت ممنوعه» است که البته این فصل به‌طور کامل از نسخه فارسی کتاب حذف شد و اجازه انتشار نیافت» و سپس موضوع آن «فصل ممنوعه» بیان شده است! با خود گفتم: عجب! این موضوع چه نیازی بـ«ممیزی» داشت و این اشاره در مقدمه، نقض غرضِ «ممیزی»ست؛ زیرا هم خوانندگان موضوع آن فصل را دریافتند و هم از ممیزی آگاه شدند و این دو، گرایش و کنجکاوی آنان را برای خواندن این فصل می‌افزاید! در فضای مجازی در این‌باره گشتم که با امری شگفت‌انگیز روبرو شدم! این فصل ممنوعه در پایگاه اینترنتی نشر فرهامه بارگذاری شده و در دسترس همگان قرار گرفته؛ یعنی آن ممیزی زمینه‌ساز نحوی همگانی شدن و دسترسی افرادی بیش‌تر شده و بتعبیری، «ما قصد لم یقع وما وقع لم یقصد»؛ زیرا اگر این فصل در کتاب منتشر می‌شد، در فضای مجازی بصورت رایگان، بدین زودی‌ها در دسترس همگان قرار نمی‌گرفت! بیاد کتاب‌های «هراری» و اختلاف نظری که با «مجمع ناشران انقلاب اسلامی» درباره‌ی شیوه‌ی برخورد با آن پیش آمد، افتادم که در «انسانم آرزوست!» گوشه‌ای از آن را منعکس کرده‌ام! صرف‌نظر از آن‌که نفس ممیزی و هم‌چنین این دست ممیزی‌ها درست است یا نه، بی‌گمان، ممیزی در جهان امروز با وجود فضای مجازی چندان شدنی نیست؛ چنان‌که اسکن‌شده‌ی کتاب‌های هراری پس از ممنوع شدنش، در فضای مجازی رواج یافت! آن فصل ممنوعه را که در تبیین انسان‌شناختی مادی‌گرایانه‌ی حکمت حرمت برخی گوشت‌هاست، خواندم و البته، مضمونش را پیش‌تر، از باستان‌شناسی شنیده بودم؛ ولی ممیزی آن را همان‌طور که «کارآمد» و «کارا» نیست، «موجه» نیز نیافتم! در این نوشتارِ کوتاه، از تقریر و نقد آن‌چه هریس در این فصل مبتنی بر نظریه‌ی «مادی‌گرایی فرهنگی» خود گفته، می‌گذرم که آن دو را این زمان بگذار تا وقت دگر؛ اما گفتنی‌ست که این نظریه را انسان‌شناسانی برجسته، از وجوه گوناگون نقد کرده‌اند و آن بتعبیری، «وحی منزل» نیست و هم‌چنین ادله‌ی هریس در این فصل نیز براهین قطعی خدشه‌ناپذیر نیست و خود هریس نیز چنین مدعایی ندارد و حتا خود او باحتمالی بودن آن‌ها آگاه‌ست؛ چنان‌که می‌گوید: «در اینجا تمایل دارم این نکته را روشن کنم که علاقه‌ای به متهم شدن به اشتباه و تحریف ندارم. پیگیری ریشه‌های عقاید دینی نسبت به هزینه/فایده فرایندهای زیست‌محیطی، به این معنا نیست که من منکر این هستم که ممکن است دیدگاه‌های مذهبی نیز، به نوبه خود، بر آداب‌ورسوم و اندیشه‌ها تأثیر گذاشته باشند. آیات کتاب‌های سفر لاویان و قرآن، علاقه‌مند به توسعه مجموعه‌ای منسجم از اصول دینی و مذهبی بودند. زمانی که این اصول و قواعد تنظیم می‌شدند، قطعا جزئی از فرهنگ یهودی و اسلامی در طول قرون و اعصار بعدی شدند و بر رفتار یهودیان و مسلمانانی که دور از موطنشان در خاورمیانه می‌زیستند نیز تأثیر گذاشتند» و نیز می‌نگارد: «من ادعا نمی‌کنم که تحلیل‌های مربوط به بررسی هزینه‌ها و مزایای زیست‌محیطی می‌تواند هر باور و رفتاری را در هر فرهنگی که تابه‌حال وجود داشته، تفسیر و تعبیر کند» که آشکارا، روش مادی هزینه-فایده‌اش را عاجز از تفسیر بسیاری از پدیدارها می‌داند! درباره‌ی خط بخط مطالب هریس در این فصل می‌توان بحث و گفتگو کرد و جا دارد بجای ممیزی ناکارآمد ناکارا، در اندیشه‌ی بررسی و نقد عالمانه‌ی این دست آرا باشیم که بسادگی، شدنی‌ست!