🌀
القاب و اسامی همراه با مشاغل در آوایش قمی -بخش سوم
✏️
دکتر علیرضا فولادی
🔹️ خِیّاط: خَیّاط.
🔸️دختراقا: دختر آقا؛ ۱. دختر مرد سید. ۲. دختر سیده.
🔹️زنوسّا: زنِ اوسّا؛ زنِ استاد؛ همسر مرد حمامی که معمولا مدیریت بخش زنان حمام عمومی را بر عهده دارد.
🔸️حاجغولمُسِن (با لام ساکن): حاجغلامحسین.
🔹️خالقِز: خالهقِزی [> خالقزی]؛ خالقِزکبری.
🔸️خالقِزی: دخترخاله [> عمقِزی].
🔹️رَشنِق/نَشرِق: غیرسیّد.
🔸️رَیَّت: رعیّت؛ شاغل به کار کشاورزی جمعی در یک مزرعه، زیر نظر رئیس [> رِس].
🔹️زناقا: زنِ آقا؛ ۱. همسر مرد سید. ۲. گاه، زن سیده.
🔸️زنبابا: زنِ بابا؛ همسرِ پدر؛ نامادری.
🔹️زنبِردَر: زنِ بَرادر؛ همسر برادر.
🔸️سرحموندار: سرحمامدار؛ مسئول اتاق رختکن در حمامهای عمومی.
🔹️سَئله/سَلّهدار: شاغل به کار سلّهداری یا فروش پرندگان.
🔸️رِس: رَئیس که خود در قمی به شکل "رِئیس" کاربرد دارد؛ مدیر رعیّتها [> رَیَّت].
🔹️سُئونی: سوهانپز؛ شاغل به کار سوهانپزی [> سُئون].
🔸️سَنگَکی: سنگکفروش دورهگرد [> سنگک].
🔹️شَرباف: شَعرباف.
شووَرخواهر: همسرِ خواهر.
🔸️شووَرننه: شوهرِ ننه؛ همسرِ مادر؛ ناپدری.
🔹️صندُقساز: صندوقساز.
🔸️طاهافی: طَوّافی؛ شغل طَوّاف یا کاسب دورهگرد.
🔹️عَقِز: عمهقزی [> عَمقِزی]؛ عَقِزمولوک: عمهقِزیمُلوک.
🔸️عَمقِزی: عمهقزی: عمه+قِز (در ترکی: دختر)+"ی" نسبت: دختر عمه.
🔹️فالدهای/فالیدهای: فالودهفروش.
🔸️قالبدار: شاغل به کار خشتزنی در کورهپزی.
🔗به کانال
#تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom