🌀 سیدابوالحسن‌الرضا- بخش سوم 🔸️ جمکرانی می‌گوید: من به خانه بازگشتم و تمام شب را در اندیشه بودم، تا اینکه نماز صبح را خوانده و به سراغ «» رفتم و ماجرای شب گذشته را برای او نقل کردم و با او به همان مکان شب گذشته رفتیم، و در آنجا زنجیرهایی را دیدیم که طبق فرموده امام علیه‌السلام، بنای مسجد را نشان می‌داد. 🔹️سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه او رسیدیم، خادم او گفت: آیا تو از هستی؟ به او گفتم: بلی! خادم گفت: سید از سحر در انتظار توست. آنگاه به درون خانه رفتیم و سید مرا گرامی داشت و گفت: ای حسن‌بن مثله! من در خواب بودم که به من گفت: حسن‌بن مثله، از جمکران نزد تو می‌آید، هر چه او گوید، کن و به قول او نما، که سخن او سخن ماست و قول او را رد نکن. ادامه دارد... 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom