اولین ملاقات فرعون و موسی
فرعون از موسی پرسید : آیا تو اعتقاد داری به جز من خدایی وجود دارد ؟
موسی گفت : بله
فرعون گفت : می دانی که مدتیست در مصر قحطی شده است پس اگر خدای تو واقعی است بیا مردم را جمع کنیم و تو از خدایت بخواه که باران ببارد و اگر باران بارید من هم به تو ایمان می آورم در غیر این صورت اگر من خواستم باران ببارد و بارید فراموش نکن که خدای واقعی جهان منم!
موسی قبول کرد و مردم را به کمک فرعون جمع کردند و موسی گفت : خدایا باران بفرست
اما باران نیامد!
فردای آن روز نوبت فرعون رسید و دوباره مردم را جمع کردند
فرعون به بالکن قصرش آمد و رو به آسمان کرد و گفت : ای آسمان به فرمان من ببار
و بارانی می بارد فراموش نشدنی !
در واقع آسمان حرف فرعون را انجام داد تا حرف موسی .
موسی با تند خویی با فرعون حرف زد وخدا حرف موسی را به خاطر تندخویی او نپذیرفت .
📚مبانی حقایق و رموز زندگی فرعون
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•