شهادت حضرت سلطانعلی بن امام محمدباقر علیه السلام شاعر: محمود شریفی کاشان (کمیل) در سجده ی حضور سرش چون بریده شد زیباترین حماسه ی عشق آفریده شد فریاد و شور و رزم و عطش چون حسین داشت مرام و عقیده شد اندوه او تداعی داغ محرم است پشت فلک دوباره ز ماتم خمیده شد یک دشت در برابر او پرپر از خزان او باغبان این همه گلهای چیده شد تا شد دلش هوایی دیدار روی دوست بر قامتش لباس شهادت بریده شد جریان گرفت در رگ خشکیده ی زمین خون خدا ز حنجر سرخش چکیده شد خورشید سر بریده بر آمد ز کوهسار در گوش شب پیام رسان سپیده شد در آن غروب تا که غریبانه پر کشید خطی ز خون به صفحه ی صحرا کشیده شد آغوش جان گشود به رویش بهشت قرب آوای" ارجعی" ز ملائک شنیده شد 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 غزل حضرت سلطانعلي علی ابن باقرعليه السّلام اردهال شاعر: صفیر آرانی ز خاك پاك تو بوي ملال مي‌آيد صداي فاطمه با شور و حال مي‌آيد به شرح داغ تو اين بس كه اهل دل گويند هنوز ناله ات از اردهال مي‌آيد به ياد ديدۀ در خون نشسته‌ات اي شاه(سلطان) ز چشم فاطمه اشک زلال مي‌آيد به مجلس غم تو اي شهيد غم «آدم» شكسته قامت او چون هلال مي‌آيد به روضه خوانيت اي ماه جبرئيل خدا به ناله از طرف ذوالجلال مي‌آيد چو ذو الجناح ز پيش تنت همه ديدند كه مركب تو به خون شسته يال مي‌آيد مگر تو يوسف عرشي كه هرزمان يعقوب به جانب تو ز شوق وصال مي‌آيد. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ای شهادت نامه ات تاریخ ایثار حسین در حریمت می کند دل یاد ایثار حسین خط مشیت بود خط و مشی رفتار حسین زائـر قبــر تـو را گـفتنـد زوار حسیـن ای همه دلها تو را زوار یا سلطانعلی شیعه را در صحن تو حال و هوای دیگر است بارگاه و تربتت بیت الولای دیگر است آستان حضرتت دار الشفای دیگر است اردهال از فیض خونت کربلای دیگر است دارم اینجا چشم خونبار یا سلطانعلی «سروده سازگار»