🔹روحالله رجایی در اینستاگرام نوشته: در آققلا وقتی اکثر مغازهها بسته و مردم در کمپ بودند،این کتابفروشی باز بود و صاحبش با سختی کتابها را جابجا میکرد. هی میگفت : "وای کتابها، حیف از کتابها". گفتم خدا بزرگه، درست میشه
گفت: دلم برای کتابها میسوزه. حیفه. میترسم تا آب رو جمع کنن، نم بکشن.
کمی حرف زدیم و موقع خداحافظی از روی عادت گفتم: به حق حضرت زهرا کتابهایت سالم میمانند.
بعد یادم آمد اهل سنت است. نگاهش کردم و خواستم چیزی بگویم. تندی گفت: "خوب گفتی، خوب دعایی کردی"
یک عطر هدیه داد و گفت: ممنوم برادر.
برادر اهل سنت من در آققلا،نامش آخوند علی بود.
📗📘📙
@ketabe_khoob