🎤👈 محدّث نوری رحمة الله علیه 🔷 حاجى ملاّ حسن يزدى كه از نيكان مجاورين نجف‏ اشرف است و پيوسته مشغول عبادت و زيارت، نقل كرد از ثقه امين، حاجى محمّد على يزدى كه مرد فاضل صالحى بود در يزد كه دائما مشغول اصلاح امر آخرت خود بود و شب‏ها در مقبره خارج يزد كه در آن جماعتى از صلحا مدفونند و معروف است به «مزار» به سر مى ‏برد. 🔷 او را همسايه‌اى بود كه در كودكى با هم بزرگ شده و در نزد، يك معلم مى‏رفتند. تا آنكه بزرگ شد و شغل عشّارى (باج گیری) پيش گرفت. تا آنكه مُرد و در همان مقبره، نزديك محلّى كه آن مرد صالح بيتوته مى‌كرد، دفن كردند. 🔷 او را در خواب ديد، پس از گذشتن كمتر از ماهى كه در هيأت نيكويى است. پس به نزد او رفت و گفت: من مبدأ و منتهی كار تو و ظاهر و باطن تو را می‌دانم. 🔷 تو از آنهایی نبودی كه احتمال نيكى در باطن ايشان رود و شغل تو مقتضى نبود جز عذاب را. پس به كدام عمل به اين مقام رسيدى؟ 🔷 گفت: چنان است كه گفتى و من در اشدّ عذاب بودم از روز وفات تا ديروز، كه زوجه استاد اشرف‏ حدّاد (آهنگر)فوت شد و در اين مكان دفن كردند (و اشاره كرد به موضعى كه قريب صد ذراع از او دور بود) 🔷 در شب وفات او، حضرت أبا عبد اللّه الحسين عليه السّلام سه مرتبه او را زيارت كرد و در مرتبه سوم امر فرمود به رفع عذاب از اين مقبره. پس حالت ما نيكو شد و در سعه و نعمت افتاديم. 🔷 پس از خواب، متحيّرانه بيدار شد و حدّاد را نمى ‏شناخت و محلّه او را نمى‏دانست. پس در بازار آهنگران از او تفحّص كرد و او را پيدا نمود و پرسيد: براى تو زوجه‏اى بود؟ گفت: آرى، ديروز وفات كرد و او را در فلان مكان (و همان موضع را اسم برد) دفن كردم. 🔷 گفت: او به زيارت أبا عبد اللّه عليه السّلام رفته بود؟ گفت: نه. گفت: ذكر مصائب او مى‌كرد؟ گفت: نه. گفت: مجلس تعزيه ‏دارى داشت؟ گفت: نه. آنگاه پرسيد: چه مى‏جويى؟ خواب را نقل كرد. گفت:«آن زن به زيارت عاشورا مواظبت داشت». 📚النجم ثاقب، ج‏ ۲، ص ۷۱۶ 🆔لینک کانال👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi