🌷🍂🌷🍂🌷🍂 🍂🌷 🌷 🍂 ▪️ پیاده شده از فایل های صوتی حضرت استاد آیت الله شجاعی(قدس سره)،با عنوان 🌾 قسمت سوم ✴️ حضرت زهرا خوف و خشیتش بسیار بالا بود، با آن مجاهدت و با آن منزلت بالا که داشته، با این وصف، گاهی آنچنان خوف بر وجود حضرت زهرا غلبه می کرد که گاهی سؤالات خاصی از حضرت رسول خدا داشته که این ناشی از خوف و خشیت بالای او بوده است. تبعاً گاهی از رسول الله سؤال می کرد، سؤالات خاص. فلذا این روایت به این مسأله اشاره می کند. ➖ در امالی صدوق آمده است که : از حضرت امیر سلام الله علیه است که می فرماید: فاطمه به پدرش رسول اکرم صلوات الله علیه فرمود:"یا أبتاه، أینَ ألقاکَ یومَ المَوقِفِ الأعظم، یومَ الأهوال و یومَ الفَزَعِ الأکبَر؟" ✴️از این جملات پیداست که بسیار می ترسیده. به رسول الله گفت که: پدر؟ من تو را در روز موقف اعظم، کجا ببینم؟ ➖اینجا شدّت خشیتش بوده. از نظر و شفاعت و در پناه رسول صلوات الله علیه بود، در آن روز موقف اعظم و روز اهوال یعنی روز ترسها و روز فزع اکبر که همه به فزع می آیند. ➖« و قال: یا فاطمة ؟ » رسول الله گفت که: دخترم فاطمه، « عندَ بابِ الجَنَّةِ وَ مَعی لِواءُ الحَمدِ للهِ » مرا می بینی در باب جنّت، یعنی در بهشت که بدستم لواء حمد هم هست. (حالا لواء حمد در بهشت چیست؟ این خودش یک توضیح طولانی لازم دارد.) ✴️« وَ أنا الشّفیعُ لِأمَّتی، إلی رَبّی » ؛ آنجا هم می توانی مرا ببینی که من شفاعت می کنم در باب جنت، آنهایی را که اهل شفاعتند؛ مسلمانها و مؤمنین. @tazkiyehamaly ➖فاطمه ( به واسطه ی ظهور همان خشیت بالا) فرمود: « یا أبتاه، فإن لَم ألقاکَ هناک؟» ؛ اگر آنجا ندیدم چطور؟ یعنی راه نیافتم که آنجا ببینم تو را. « قال: ألقینی علی الحَوضِ و أنا أسقی أمّتی »؛ مرا در کنارحوض می توانی ببینی. حوض هم، یک عالم بالای حیات است که ساقی اش حضرت امیر سلام الله علیه است. حوض مخصوص رسول الله است و صاحبان اهلش از آن شراب کوثر، سیراب می شوند. گفت که مرا در حوض ملاقات کن. مرا می توانی ببینی و من امتم را سیراب می کنم. ➖گفت که: « یا أبتاه، فإن لَم ألقاکَ هُناکَ؟» ؛ اگر آنجا هم ندیدم چطور؟ « قال: ألقینی علی الصراط»؛ در صراط هم می توانی ببینی؛ « وَ أنا قائمٌ» ؛ من در صراط ایستاده ام؛ « أقول » ؛ می گویم و دعا می کنم و شفاعت می کنم که " « رَبِّ سَلِّم أمَّتی» ؛ خدایا امّتم را سالم از اینجا بگذران. قالت: «فإن لَم ألقاکَ هناک؟» ؛ اگر آنجا هم ندیدم چطور؟ قال: « ألقینی وَ أنا عندَ المیزان» ؛ مرا نزد میزان ببین. که آنجا باز دعا می کنم و شفاعت «لأمّتی. أقولُ : ربّ سَلِّم أمّتی». قال: « فَإن لم ألقک هناک؟» ؛ اگر ملاقات نکردم چطور? ➖گفت: « ألقینی علی شَفیرِ جهنّم» ؛ گفت: دیگر مرا در لبه ی جهنم هم می توانی ببینی؛ آنجا هم هستم که : « أمنَعُ شَرَرَها وَ لَهَبَها عَن أمّتی»؛ که شرر و لهب آن آتش را از امتم، یعنی از آنها که باید شفاعت کنم، نمی گذارم به آنها برسد. « إستَبشَرَت » ؛ حرف که به اینجا رسید: « فَاستَبشَرَت فاطِمَةُ بِذلکَ »؛ مستبشر شد؛ خوشحال شد. چرا؟ یعنی اگر نهایتاً بنا شد به جهنم بروم، رسول الله آنجا هم هست؛ می تواند از شفاعت او، از نظر او استفاده کند؛ وقتی در شفیر جهنم هم می توانی او را ببینی. « فاستبشرت فاطمة بذلک» ؛ فاطمه با شنیدن این سخن مستبشر شد، شاد شد، مسرور شد، که اگر هر جا هم نتواند ببیند، یعنی به جهنم برود، به جهنم بیندازند او را، آنجا باز رسول الله هست إن شاء الله؛ نظر می کند او را. صلّی الله علیها و علی أبیها و علی بعلها و بنیها. ادامه دارد... ✨🌟✨🌟✨🌟✨🌟✨🌟✨🌟 ⚜ بیانات حضرت آیت الله شجاعی (قدس سره الشریف) ⚜ کانال تزکیه عملی @tazkiyehamaly ✨🌟✨🌟✨🌟✨🌟✨🌟✨🌟