ادامه از پست قبلی...:
در آیهی مورد بحث ما سخن از عدم یقین بود؛ اما در این آیهها سخن از کسانی است که در هر جامعه وجود داشتهاند و آیات الهی را تکذیب میکردند؛ از اصل و اساس انکار میکردند، نه فقط عدم یقین. با توسل به علومشان، به روان جامعه، حس خودکفائی را القاء کرده و اعتقاد آنان را به آیات الهی سست کرده و آنان را از یقین باز میداشتند، در حالی که علمشان اندک بود و هیچ احاطهای بر آیات خدا نداشتند.
انصافاً جهت و سمت و سوی حرکت علمی بشر طوری پیش رفت (با این که علمش در مقابل جهلش قطرهای در برابر اقیانوس بود) ادعای خدائی کرد، اگر خودش را خدا ندانست دستکم علم را پرستش کرد.
این آیهها در مقام نکوهش دانش و دانشمند نیستند؛ بلکه عدهّای از دانشمندان را که مکذّب بودند و نیز جهت جریان علوم را نکوهش میکند و لذا با کلمه «فوج» آورده است؛ یعنی «زمینهی روان اجتماعی غالب بر جامعهی بشر» را با پدیدهی دابّه در دنیا مجازات میکند تا فرهنگ علمزدگی و عدم یقین به آیات را به چالش بکشاند تا جامعهی جهانی به خود آید. اما سردمداران این «حرکت در مسیر غلط» را در آخرت با محاکمه و بازپرسی ویژه به مجازات خاص میرساند.
علم، آری؛ چراکه هیچ چیز ارزشمندی برای انسان ارزشمندتر از علم نیست؛ اما علم در کدام مسیر، در کدام جهت؟ علمی که طبیعت را به فساد بکشاند، محیط زیست را از پای درآورد و آن را برای انسان نامساعد کند و... با این همه مانند بت، پرستیده شود!
دانشمند، آری؛ اما نه دانشمند یاغی خودباخته، مشعوف شده، طغیان کرده و نه سازندهی بمب های اتمی، سلاح های کشتار جمعی و غیره و غیره...
@tebbe_eslame