🔴🔻هرکس با کمترین میزان تفکر همین ده خط رو بخونه می فهمه مملکت چه خبر بوده وچه خبر هست👌👌👌 🔴 *بریده‌هایی از خاطرات «هاشمی رفسنجانی»* قابل تأمل اند ،حتمأ مطالعه کنید ✅اینها بریده‌هایی از خاطرات *«هاشمی رفسنجانی» اند که بیشتر شان در سالهای میانی و اواخر دههٔ شصت در سال های جنگ ثبت شده‌اند:* ▪ آقاى «عباس واعظ طبسى»، [توليت آستان قدس رضوی] و فرزندش آمدند. از سفر به لندن و عمل جراحى پای‌اش راضى است. تحت تأثير نظم و پيشرفت آنها قرار گرفته است. *۲۷ مهر ۷۱* ▪ آقای «آذری [قمی]» آمد و درخواست ارز برای معالجهٔ پروستات در لندن داشت. ▪ برای آقای «مهدوی [کنی]» هم به خاطر کسالت قلبی، گفته شد در لندن جا رزرو کنند.*-۱۹ اذر ۶۴* ▪ آقای «دعاگو» آمد. از کیفیت معالجه‌اش در لندن گفت. سرطان داشته و با شیمی‌درمانی معالجه شده. راضی است. موهایش در اثر معالجه ریخته‌است. از نتایج معالجه در مدت اقامت، پیشنهاد جلوگیری از اعزام دانشجو به خارج را داشت که ارز آن را صرف تأمین استاد در داخل کنیم. *- ۳۱ خرداد ۶۵* ▪شب درجلسهٔ شورای مرکزی «[جامعهٔ] روحانیت مبارز» شرکت نمودم. بیشتر صحبتها درباره بد اداره شدن جلسات روحانیت مبارز در دههٔ فجر بود. آقای «مهدوی کنی» که از لندن پس از معالجه برگشته، به خاطر خستگی نیامده بود.* *میخواستم ایشان را ببینم. - *۲۹ بهمن ۶۴* ▪ صبحانه‌ را در خدمت‌ آقای‌ «منتظری»‌، در منزل‌ ایشان‌ صرف‌ کردیم‌. پس‌ ازخداحافظی‌ به‌ منزل‌ آیت‌الله‌ «نجفی‌ مرعشی»‌ رفتم‌. از اسپانیا برگشته‌ بودند. برای‌ معالجه ‌چشم‌ رفته‌ بودند. * ۸ خرداد ۶۰* ▪ آقای‌ «احمد توکلی»‌ که‌قبل‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ ممنوع‌ الخروج‌ بوده‌، برای‌ گرفتن‌ گذرنامه‌ جهت‌ سفر برای‌ معالجه‌ درد مفاصل‌ احتیاج‌ به‌ نامه‌ من‌ به‌ اداره‌ گذرنامه‌ داشت‌ که‌ نوشتم‌. *- ۱۹ اردیبهشت ۶۰* ▪ شب تلفنى از «احمدآقا» احوالپرسى كردم از اسپانيا برگشته است. براى معالجهٔ چشم رفته بود. در آنجا همان تشخيص ايران را تأييد كرده‌اند. ۲۷ اسفند ۷۱ ▪ خانم‌ شهید بهشتی‌ به‌ خانه‌ٔ ما آمد و با عفت‌ به‌ دیدن‌ همسرامام‌ رفتند که‌ برای‌ معالجه‌ٔ چشم‌ مدتی‌ به‌ خارج‌ رفته‌ بودند. *- ۱۸ مرداد ۶۱* ▪ ساعت هشت صبح آقای «موسوی اردبيلی» آمدند. عازم سفر به اروپا براي معالجه و چك آپ است. برای تسهيلات ارزی و تذكره [گذرنامه] همراهان و حفاظت كمك خواستند. به دكتر «ولايتی» و «ميرزاده» دستور مقتضی را دادم. *- ۲۹ مرداد ۶۸* ▪شب‌، آقای‌ «[علی‌ اکبر] محتشمی»،‌ [سفیر ایران‌ در سوریه‌] آمد. مدتی‌ در آلمان‌ معالجه‌ کرده‌است‌؛ دست‌ مصنوعی‌ گذاشته‌ و دوبار گوشها را عمل‌ کرده‌ و اکنون‌ نسبتاً سالم‌ است‌. * ۵ آبان ۶۳* ▪عصر آقای «[محمد علی] رحمانی» مسئول بسيج آمد. پس از معالجه در خارج بر گشته و از معالجه دكتر های داخلی ناراضی است؛ خدا به داد مريض‌های معمولی برسد. *- ۲۵ مهر ۶۶* ▪ آقاى «[علي اكبر] آشتيانى»، نمايندهٔ رهبرى در ژاندارمرى آمد. براى معالجهٔ خود در خارج استمداد كرد. *- ۸ دی ۶۹* ▪ آقاى «[عبدالله] نورى»، [وزير كشور]، براى سفر جهت معالجه به آلمان، تلفنى خداحافظى كرد. ۲۲ اسفند ۷۱ ▪ «[آشیخ‌ محمد] هاشمیان»‌ که‌ برای‌ معالجه‌ٔ چشم‌ به‌ اسپانیا رفته‌ بود راضی‌ برگشته‌، درمنزل‌ ما بودند. گفتند که‌ درک‌ مردم‌ اسپانیا نسبت‌ به‌ مسائل‌ انقلاب‌ ایران‌ بهتر شده‌ است‌.* ۲۸ مرداد ۶۱* ▪ به ملاقات آیت‌الله «سید محمدرضا گلپایگانی» رفتم. دیروز از لندن بر گشته‌اند؛ به احتمال سرطان کیسه صفرا، برای معالجه رفته بودند. ۲۵ روز آنجا بوده‌اند. ایشان و اطرافیان اش با خوشحالی و نشاط از سفر انگلستان و استقبال مسلمانان آنجا تعریف می‌کردند. *- ۹ خرداد ۶۶* ▪ آقای «[کاظم] خوانساری» سفیرمان در لیبی آمد. پیام آقای «قذافی» را آورد که گفته‌ بود ‌اگر نمی‌توانید جنگ را تمام کنید برای ختم آن اقدام کنند. خبر داد که پدرش بیمار قلبی است و خوب است برای معالجه به لندن برود. عضو خبرگان است. *و در این زمان بود که همه ماها درگیر جنگ و مصیبت و بدبختی های خانواده بودیم و به اجبار شب را تا به صبح از ترس بمبارانهای رژیم بعثی و همدستان آنها انگلیس و اروپا لرز در تن داشتیم و حضرات آقایان جهت کوچکترین درمان با ارز دولتی همراه با کمکهای دولت به بهترین مراکز درمانی "بلاد کفر" می‌رفتند »»»»» و قابل تامل تر اینکه: همین ها جهت درمان مردم رو به دعا و توسل به ائمه تشویق میکنند و خودشون از بلاد کفر شفا میگیرن