یامهدی/ غمخوار:
نه خفت طاغوت در زمان انقلاب با شعار ننگ با رنگ پاک شد نه خفت حمله به مخالفان واکسیناسیون پاک شدنی است.
جمعیت زنان و مردان مومن در پارک کنار دفتر ریاست جمهور موج میزد.
فریاد نه به واکسن غربی و نه به دیکتاتوری وزارت بهداشت، با احساسات پاک مردم فهیم و دلسوز و معتقد به ولایت در کوچه خیابان پاستور محل دفتر قاضی القضات سابق و ریاست جمهور فعلی، فقط به گوش سمیع میرسد.
چندی است، صدای اعتراض خواهران و برادران همراه با سردی هوا و ترنم باران، با دستان گرم دختربچه ها و پسربچه هایی که در چادر ها و خیمه ها حضور دارند هنوز قلب ریاست جمهور را نرم نکرده تا نگاهی به پایین داشته باشد.
آیا کرسی قضاوت با کرسی صدارت اینقدر تفاوت دارد؟
صدای دلسوزان نظام را با خاموش کردن چراغ محوطه و بستن سرویس دستشویی پارک نمی توان خاموش کرد.
این قشر معتقد با بی اعتنایی اقناع نشد چون منطقی نبود راه دیگی را یافتند
وارد چهارمین روز تحصن شدیم خواهری خرما دیگری آش و آن دیگر کتلت و نان و نذری آورده بود اما کمتر دهانی به خوردن باز می شد.
خاموش کردن چراغ ای خیابان و پارک در محوطه انگیزه مردم را در تلاوت زیارت عاشورا و دعا برانگیخته بود که غضب ریاست جمهور بر منطق ش افزونی یافت...
اما با ورود به روز چهارم تحصن، هنوز جناب رئیس نیم نگاهی هم به سمت مومنین نداشته است. ولی انگار نه ، نگاهی از روی خشم و وحشت و حمله و دستگیری در افکار او به واقعیت پیوسته.
این اولین حمله جناب رئیس دولت ۱۳ به افراد با منطق حزب اللهی بود حمله به چادر زنان مومنه و مردان حقیقت جو باتوم و دستگیری...
معنا و مفهوم مناظره علمی در کف خیابان رقم خورد نه رسانه ای بود و نه دوربینی نه مناظره کننده ای
یکطرف حرف منطق و کفتار نبی اکرم ص طرف دیگر صدای آژیر و کتک ...