🚨🚨🚨مهم اقای شیخ حسین انصاریان میفرمود یک روز جمعه بادوستان رفتیم کوه وآبگوشت وچای روی هیزم درست کردیم درست موقع خوردن آبگوشت که سفره را چیدیم کلاغی آمد وفضله ای داخل آبگوشت انداخت وحال همه گرفته شد ودرحالی که به همه سخت گذشت ناگهان اتفاق عجیبی رخ داد و داخل آبگوشتها......... ادامه داستان بازشود ادامه داستان باز شود