🏴حضرت آیت‌الله جوادی آملی: اوضاع شام بسيار آشفته تر از اوضاع كوفه بود؛ چون كوفه روزي مركز حكومت (عليه السلام) بود، بسياري از شيعيان و دوستان آن حضرت در آنجا بودند، عدالت علي (عليه السلام) را ديده بودند، با فضايل و مناقب اهل بيت (عليهم السلام) آشنايي داشتند و.... امّا شام حدود چهل سال زير بار تبليغات خصمانه معاويه و همدستان اموي او قرار داشت. نه (عليه السلام) را ديده بودند و نه حكومت علوي را، نه رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) را ديده بودند و نه اصحاب و ياران آن حضرت توانسته بودند در آنجا آزادانه به تبليغ اسلام بپردازند. از اين جهت تلقّي و برداشت آنها از اسلام و حكومت اسلامي چيزي شبيه امپراطوري و سلطنتي بود كه نمونه اش را در روم و ايران ديده و يا شنيده بودند و معاويه مشابه آن را در آن ديار بر پا كرده بود. از اين رو در شام شوم اموي بيش از هر جاي ديگر بر آن بزرگواران سخت گذشت و حوادثي در آنجا پيش آمد كه مشابه آن را در جاهاي ديگر كمتر مي توان پيدا كرد. 🌹🌹 مثلا وقتي وارد شهر شام شدند پيرمردي غافل و فريب خورده، به (عليه السلام) نزديك شد و به آن حضرت گفت: خدا را شكر كه شما را هلاك كرد و امير را بر شما مسلّط نمود. امام (عليه السلام) از روي عطوفت و مهرباني بر جهل و غفلت او اشك اندوه و حسرت ريخت و آن گاه به ارشاد و راهنمايي او پرداخت و خود را به او معرفي كرد. پيرمرد وقتي كه به اشتباه خود پي برد به دست و پاي آن حضرت افتاد و با بوسيدن پاهاي مباركش اظهار ندامت و توبه كرد و از دشمنانشان تبرّي جست. البته اين اظهار تولّي و تبرّي به كشته شدن وي به دستور يزيد منجر شد. 🌷🌷 با اين حال وقتي كه (عليه السلام) در آن ديار وحشت زا يعني در دهان گرگ و زير چنگال خونريز او شروع به سخن گفتن كرد، چنان حرف زد كه گويا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در مدينه يا علي بن ابي طالب (عليه السلام) در مركز خلافت خويش (كوفه) سخن مي گويد يا حسين بن علي (عليهماالسلام) در مدينه بر سر مروان فرياد مي كشد. هيچ چيز او را نترساند.🌺🌺 @ayatollah_haqshenas