#حضرت_زینب علیها سلام
#زمینه
بند1⃣
من که یه روز دوریتو تحمل نمیکردم
حتی یه ساعت بی تو تحمل نمیکردم
اما حالا
یه سال و نیم
توی داغت گرفتارم
توی شهر غریب دارم
بی تو سر می کنم
یه سال و نیم
خاطرات تو باهامه
روضه هات پیش چشمامه
که به سر میزنم
حالا که روی خاک افتاده
تن خسته و بی حال من
نوبت توئه که برگردی
تا بپرسی از احوال من
ای عزیزم ببین حال خواهر
ای برادر برادر برادر
بند2⃣
بردن پیراهن رو تصور نمیکردم
بزم شراب رفتن رو تصور نمیکردم
حالا بی تو
یه سال و نیم
پریشونه دل خونم
واسه تو روضه میخونم
میسوزه جیگرم
یه سال و نیم
ولی مثل چهل ساله
هنوزم توی گوداله
دل در به درم
تو نبودی و ناچار بودم
تو نبودی و ناچار رفتم
تو نبودی اون وقتی که من
توی کوچه و بازار رفتم
وقتی پر شد تنم از کبودی
تونبودی نبودی نبودی
شعر و سبک :محمد رضا محمدی
⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️
http://Eitaa.com/tekyenokari