#محرم_۱۴۰۰ #شب_یازدهم #زمینه بند1⃣ آخر ای آب رسیدی اما دیگه خیلی دیر شده بس که واسه حسین گریه کرد حرم از آب سیر شده وقتی که حسین دست و پا میزد کجا بودی وقتی که تو رو تشنه صدا میزد کجا بودی آتیش به دل کربلا میزد کجا بودی کاش بودی و میدیدی حال اکبر رو کاش جای تیر تو میبوسیدی اصغر رو کاش لااقل بودی لحظه آخر رو بند2⃣ باید ای خاک برای زینب امانت داری کنی میبینی که غریب افتاده تو باید کاری کنی جسمش رو بپوشون که نسوزه بیشتر از این داغ دل زینب میگیره اینجوری تسکین آغوشتو واکن برای این داغ سنگین کاش‌تو ای خاک آخرین پیرهنش باشی کاش مرهم زخمای رو تنش باشی کاش مانعِ بیشتر آزردنش باشی بند3⃣ بسه ای باد تو هم انگاری که سرباز دشمنی بسه دیگه داری مثل شمر به موهاش چنگ میزنی تو آتیش خیمه شدی هم دستِ دشمنها دامن زدی بیشتر به آتیش رو دامن ها خیلی دارم از تو گله واسه این سوختنها کاش با خودت چند قطره بارونم داشتی کاش رو زخم بچه‌ها مرهم میذاشتی کاش خارو از سررامون بر میداشتی شعر: ایمان عاقل و احسان نوری سبک: مهدی زهدی ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ http://Eitaa.com/tekyenokari