تریبون مستضعفین
⭕️عدالتخواهی در دادگاه جهل مقدس 🔺دولت نهم که از راستیها تا بدنه‌های امنیتی نظامی و نهادهای خارج دولت پشتش بودند؛ بعضی جهتگیریهایش را غلط میدانستیم و اعتراض میکردیم؛ میگفتند دولت عدالتخواه مورد تایید رهبری را نقد میکنید؟! ‎، گروه ‎ و ‎ هستید. 🔺حتی هشتادوهفت یک گروه ‏امنیتی مدعی شد ‎ که آن موقع عضوش بودیم جزوه صد صفحه‌ای علیه رهبری اماده کرده و میخواهد کار طبرزدی را تکرار کند. آن‌قدر بالا گرفت که در عالیترین سطوح نظام جلسه گرفتند برای برخورد. اما سندی برای اتهام از بیخ دروغ‌ نبود. 🔺مشکل اصلی افسار نداشتن و نقد ما به دولت وقت بود‏که موی دماغ نباشیم، بویژه در انتخابات. 🔺 بعد فتنه حضرات با همانی که میگفتند مالک اشتر علی و بخاطر اعتراض به او با ما برخورد میکردند، اختلاف پیداکردند و صدوهشتاد درجه چرخیدند. بخاطر دعوایشان به سنت تاریخی جناح راست و متحجران سنتی که از دهه شصت با عدالت و آزادی مسئله داشتند برگشتند و‏حمله به اصل عدالتخواهی شروع شد. فلان منبری را جلو می‌انداختند تا دوگانه اشعری و ضدشیعی عدالت-ولایت طرح شود. فلان رسانه حمله کند و... عدالت را مساوی چپ‌گرایی معرفی کردند، بی‌عدالتیها را توجیه کردند، محافظه‌کاران مدرن مثل قوچانی هم برچسب چپ اسلامی درست کردند. 🔺مسئله مهار هر جریان‏ مستقل و بی‌افسار بود. 🔺روحانی آمد عدالتخواهان معترض برجام شدند، این تیپ گفتند تصمیم نظام است و اگر مخالفت کنیم رای نمیاوریم و مانع اعتراض انقلابیها شدند. 🔺حالا هم وضع تغییر چندانی نکرده. آن‌روزها گروه‌ها و چهره‌های معدودی عدالتخواهی میکردند حالا حجم مشکلات همه را یاد عدالت انداخته،‏ با نیت و روشهای مختلف از خودنمایی تا استفاده سیاسی و ... 🔺مسئله بازیگردانان، معرفی چهره‌هایشان به‌عنوان پیگیر درد مردم برای انتخابات است؛ عدالتخواهِ بی‌افسار هم موی دماغ است. چراکه ممکن است مچگیری کند یا درصحنه باشد و نتوانند مردم و انقلابیها را به تن دادن به اِن‌قُلّابیها وادارند‏. 🔺همان جریان پشت صحنه فعال شده: یکی را جلو انداخته و بازتاب دهند از خطر خوارج گفته شود، معدودی را که کار غلط میکنند یا ربطی به دیگران ندارد، بهانه کرده و به همه بتازند، گروه‌هایی تولید و تقویت شوند تا به اسم مطالبه‌گری، آنرا بدنام کنند، مطالبه‌گران بفرموده و در اختیار ایجاد شود،‏ سیاست‌بازانی به‌عنوان پیگیر درد مردم معرفی شوند. بعضی هم البته با اصل عدالت زاویه دارند یا دایره محدودی برای آن یا تنها یک مدل خاص مثل خدمت برایش قائلند. 🔺خلاصه جای کمک به گسترش ارمانخواهی برای افزایش کارآمدی نظام و حل مشکلات مردم، به‌بهانه انحراف بعضی یا احتمال انحراف، مهار ‏آرمانخواهی مسئله شده. داد واسلاما و واانحرافا و وا ولایتا و‌.. هم به‌قول شهید مطهری برای همراه کردن عوام استراتژی شده. 🔺البته اینکه اصل دعوا سر عدالت مسئله شده یا همه با نیتهای حق و باطل و انتخاباتی و خودنمایی و... یاد عدالت افتاده‌اند مفید است، چرا که موجب گفتمان ماندن عدالت و ‏رفع بعضی ناکارآمدی‌های نظام و مشکلات مردم میشود. پرداختن سطحی به عدالت و حمله‌ها به عدالتخواهی سبب میشود عدالتخواهان و انقلابیهای اصیل دست و وقتشان برای کارهای جدیتر بازشود و خط و مرز انقلابیها با ان‌قُلّابیها، و حزب‌اللهیها با حزب‌اللّابیها شفاف شود. 🔺جای انفعال، دلسردی و سرگرم ‏شدن به کفهای روی آب، خط‌ومرز اصولی را ادامه بدهیم و خالصهای پای کار را افزایش دهیم، که به‌تعبیر قرآن آنچه به مردم نفع میرساند می‌ماند. مهم خداست، نه خوش‌امد و بدآمدن عناصر پشت‌صحنه و مهره‌های روی صحنه. عزیز پشت صحنه! خودت را اذیت نکن! مقلب‌القلوب خداست، ماهم میدان را رها نمیکنیم! 🔺این البته به معنی تایید اقدامات غلطی که به اسم عدالتخواهی‌ می‌شود نیست! حالا که همه عدالتخواه شده‌اند، عدالتخواهی احتیاج به خالص‌سازی و اصلاح از درون دارد. دعوا با انها سر جای خود ولی در بازی طراحی شده علیه اصل عدالتخواهی و انقلابی‌گری بازی نمی‌کنیم‌. http://Eitaa.com/teribon_ir