شاعر یکی از مقیمان در کشور کاناداست: سرباز وطن را حذر از کشته شدن نیست در هر نفس و‌ نبض به جز عشق وطن نیست هر صبح به پا خیزد و با غسل شهادت بر تن کند آن جامه که کمتر ز کفن نیست جانباز وطن پاک، دلش سنگ صبور است در خدمت میهن که محابای محن نیست در عالم پروانگی و شمع پرستی جانان بود و جان، و کسی فکر بدن نیست سیمرغ فقط در طلب خلوت قاف است کانجا خبر از غفلت و غوغای زغن نیست زیباتر از آواز خوش عاشق و سرباز در سایه ی این گنبد دوار کهن نیست این عطر محبت که ز ملک قَرَن آید انفاس اُوِیس است و کم از مشک ختن نیست سردار، سلیمانی و در منطق طیران دانی که به از دیدن سیمرغ، سخن نیست تو رستی و تنها ز غمت زار و عزادار دهلاویه و بصره و شامات و یمن نیست چه دوست چه دشمن که تو را نیک شناسد داند چو‌ تو بسیار در ابنای زَمن نیست چون مرد خدایی و خریدار تو او بود این مرثیه از حضرت یار است و زِ من نیست کانال تذکره الاولیاء @tezkar