آفتابه ها را پر می کرد!
توی اردوگاه دزفول بودیم. من نیروی مخابرات بودم که بیشتر به گردان سیدالشهداء مأمور می شدم. واحد مخابرات به ستاد لشکر نزدیک تر بود. یعنی مابین ستاد و مخابرات دستشویی ها و توالت ها بودند. پیش از نماز صبح رفتم سمت دستشویی ها. خلوت بود و هنوز از نیروهایی که برای وضو گرفتن باید به دستشویی ها می آمدند، خبری نبود. دیدم یکی آن دوروبرها هست و دارد افتابه ها را پر می کند و مرتب می چیند. خیلی هم با اشتیاق کارش را انجام می داد. اول بی خیال شدم، ولی دقت که کردم دیدم آقا مهدی باکری است.
📙 آشنایی ها، ص ۱۶۳
کانال تذکرة الاولیاء
@tezkar
در ایتا
eitaa.com/tezkar سروش
https://Sapp.ir/tezkar