هدایت شده از برگ و بار ...✒️
💬 گفتم ، گفت: « ۲ » گفتم : چه کنم در دام محبتهای دروغین نیفتم ؟ گفت : پشت بعضی از نگاههای مسموم و فریبا، دره ای هولناک و شبی تیره است، کافی است نور افکنی بیندازی و عمق این تیرگی وحشتناک، ولی به ظاهر زیبا را ببینی. گفتم : چه کنیم که در این تورها شکار صیادان نشویم؟ گفت : سرگذشت دیگران «آینه عبرت» است، اگرنخواهیم آیندۂ خود را به پای هوس‌های زودگذر امروز،قربانی کنیم. گفتم : عبرت ها فراوان است ، ولی عبرت گیرندگان، اندک! گفت :اگرمی خواهی گرفتار«ای کاش» و «افسوس» نشوی، گوهرشناس باش و گوهر وجودت را ارزان مفروش. به کسی و چیزی عشق بورز،که بیرزد! گفتم : حریف دلم نمی شوم، هر ازچندگاه پای بند چیزی می شود. گفت : اگردل هر روز به کسی و چیزی تعلق داشته باشد «هرزه» می شود. عشق،کالایی نیست که بتوان به مشتری های بسیار فروخت و همه را هم راضی نگه داشت. بعضی ها عشق و هوس را قاطی می کنند. ادامه دارد... 🖋جواد محدثی 🔸 🔸 🍃کانال برگ و بار در ایتا ... مروری بر زندگی و آثار جواد محدثی @javadmohadesi