الهی اِنَّ مَن انتَهَجَ بِکَ لَمُستَنیر و اِنَّ مَنِ اعتَصَمَ بِکَ لَمستَجیر معبودم! همانا کسی که به تو راه یافت، روشن و منور است، و همانا کسی که به تو متمسک شد در امان است... انتهاج: راه یافتن مستنیر: منور شدن، نورانی، کسی که کسب نور نموده اعتصام: چنگ زدن، متمسک شدن مستجیر: در امان راه یافتن به خداوند یا لقاء او چگونه ممکن می شود؟❓ این چه راهی است؟ همانطور که قبلا بیان شد، راه خدا راه مکانی نیست، حرکت در جهت تغییر صفات نفس از سیئات به حسنات است که توجه و مراقبت و هدایت را می طلبد. این تغییرات وقتی اتفاق می افتد که انسان عملش تغییر کرده باشد، به حسنات نزدیک شده باشد، عقلش و خصوصا عقل عملی (یا وجدان اخلاقی) اش رشد کرده باشد. پس چون طی این مسیر مربوط به عمل است، راه رسیدن به حضرت حق یک راه عملی است. راه علمی نیست. گرچه راه علمی هم خوب و ارزشمند است اما خالی از اشتباه و لغزندگی نیست، زیرا از طریق مشاهده و تجربه پیموده می شود و محدود به حدودی است. 🌿خرده کـاری هـای علم هَنْدسه 🌿یا نجوم و علم طب و فلسفه 🌿که‌ تعلّق با همین دنیاستش 🌿ره به هفتم آسمان برنیستش راه دیگری هم راه عقل است. اما انسان از طریق عقل فقط می تواند استدلال کند و کلیات را بفهمد. اما نمی تواند به درک خداوند برسد. می تواند بین حق و باطل تمیز دهد؛ در شناخت صفات خدا و انتخاب محبوب و مقصودش استدلال کند که کدام اله، حقیقتا اله است؟!... لا اله الا الله حالا که تشخیص داد، حرکت می کند... اما ادراک حقیقت کار عقل نیست.  عـقل جـزوی اسـاساً هیچ شناختی از ماورای خویش ندارد و حـتی در حـالت طبیعی آن را انکار می کند. عقل کل مثل دریا و عقل جزوی همچون کاسه ای خـالی بـر دریا روان است. اگر خالی باشد با امواج به به بیرون دریا می افتد و همین که خـواست از دریـا آگـاهی یابد و پر شود, بـه عـمق آن فرو می رود. 🌿تا‌ چـه‌ عـالم هاست در سودای عقل 🌿تا‌ چه‌ با پهناست این دریای عقل 🌿صورت ما اندرین بحر عذاب 🌿می دود چـون کـاس ها بر روی اب 🌿تا نشد پر‌ بر‌ سـر‌ دریـا چو طشت 🌿چـون کـه پر شـد طشت‌ در‌ وی غرق گشت 🌿عقل پنـهان است و ظاهر عالمی 🌿صورت ما موج و یا از وی نمی 🌿هرچه صورت‌ می‌ وسیلت‌ سازدش 🌿زان وسیلت بحر دوراندازدش بنابراین, انسان در مـرتبه عـقل‌ جزوی نـمی تـواند حـقایق کـلی را درک کند. 👈تنها بـا پیـوستن انسان‌ به‌ عقل‌ کل است که به حیات تازه راه می یابد. این تعالی‌ و فراروی تنها بـا امـداد و عـنایت عقل کل ممکن می شود. به بـیان دقـیق تـر، عـقل‌ جـزوی‌ فـرا‌ نمی رود، بلکه این عقل کل است که به ساحت انسانی فرو‌ می‌ آید‌ (مانند آب دریا که در کاسه ی سوار بر موج می ریزد) تا او را به تلاش و تکاپو برای رسیدن به آن غایت فراخواند. پس عقل و علم هر دو لوازم حتمی این مسیرند و قرآن کریم تأکید بر حمایت عقل و علم دارد، اما لوازم مسیرند. راه دیگر، راه عرفان است که علم و عقل را نیز در بر می گیرد. شاخص نهایی در حقایق و معارف الهی آن نوری است که بر دل پوینده راه می تابد و موجب حرکت صحیح او می شود، و این از طریق عمل بدست می آید. یعنی وقتی فرد معرفت افزایی کرد و با عقل تشخیص داد و راه خود را انتخاب کرد ان وقت وارد عمل می شود. و چون انتخاب اعمال درست باشد، اعمال صحیح سبب پاکی دل (و نیز رشد عقل) گشته و دل در حالت پاکی نور خدا را که همیشه در حال تابیدن است دریافت می کند؛ این نور از جنس الهام است، وحی است، علم لدنّی یا علم حضوری است. راهی نورانی و بدون خدشه... وَ قَد لُذتُ بکَ یا الهی فَلا تُخَیّب ظنّی مِن رحمَتکَ و لا تَحجُبنی عن رأفتكَ و پناه اورده ام به تو ای معبودم! پس گمانم از رحمت خود مبدل مکن و مرا محجوب از رافت خودت مفرما. ✨ لُذتُ: پناه آوردم   >   لواذ: پناه بردن به چیزی و مخفی شدن به وسیله آن لا تُخَیِّب: نومید مکن   >   خیبه: ناامیدی، خسران، محروم شدن لا تَحجُب: محجوب مساز رأفت: مهربانی  من به تو پناه آورده ام زیرا امان و رحمت تو در پی تمسک به توست: {فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا}۱۷۵نساء  اما آن کسانی که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد. با توجه به آیه فوق نتیجه ایمان و تمسک به خداوند وارد شدن در رحمت خداوند است، رحمتی که فضل اوست و آن هدایت به صراط مستقیم است. رحمت خدا، همان نور ولایت الهی است که هر کسی بنا به ظرفیت و قابلیت خود از آن بهره مند می شود. رحمت برخوردار ساختن موجودات از نعمت وجود و رساندن آنها به کمالِ درخورشان (دائرة المعارف قران كريم ج١٣ ص٥٤٤) و چون کمال استعدادِ در خور انسان نیل به لقاء الهی و خلیفةاللهی است، پس رح