*فوتبال* من حالا می‌توانم با این فوتبال آشتی کنم. فوتبالی که پشت به پرچم و هویتش کرده بود. سرود ملی اش را نمی‌خواند. فوتبالی که دل ما را شکسته بود. دلخورمان کرده بود. حالا با این فوتبال می‌شود آشتی کرد. حالا با گریه های بعد از بازی سردار آزمون، با سجده های شکر جهانبخش و قلعه نوعی، با ساقهای خسته و پاهای کوبیده و سیاه شده‌ی فوتبالیست‌هایمان، می‌شود با این فوتبال آشتی کرد. این فوتبال تبریک گفتن دارد. وقتی تبریک می‌گوییم، یعنی دعا می‌کنیم این نعمت رشد کند و فزونی یابد و با ثبات و با بقا باشد. بازیهای فوتبال درش برد و باخت زیاد است. امیدی که با برد دو بر یک بیاید با باخت یک بر دو هم می‌رود. آنچه تبریک دارد امر مهم تری است. اینکه مردم احساس کنند فضائلشان را با جوانان ورزشکار خود به دنیا نشان دادند. با تیمی که همه‌ی رگ رگ وجودش عزم برای پیروزی و پیشرفت است، بروز تلاش و جنگندگی است، جلوه امید و هیبت "ما میتوانیم" است، در عین صبوری، در عین توکل، در عین انسجام و هماهنگی، در عین مرام و فتوت و مردانگی. تلاش برای چنین پیروزی، یک واقعه مهم است. یک رخداد معنوی است، نصیب هر کسی نمی‌شود. اگر ارزش و اهمیتش را یک ورزشکار بداند، با نیت دیگری وارد میدان می‌شود. بالا بردن پرچم ایران همه جا ارزشمند است اما امروز تلاش برای نشان دادن هویت نورانی این مردم که خیلی ها تحقیرش کردند یک عبادت است. حالا این پیروزی بر همه مبارک، حتی آنها که به حقارت و خودتحقیری و احساس بن بست معتاد شده اند، بر همه مبارک، حتی آنها که جز نق زدن کاری بلد نبودند و بلدنشدند. https://eitaa.com/ti7farhang/6264