⭕️دایی همسر شهید: 💟بهش گفتم: از این تون که اینقدر سنگش رو به سینه می‌زنی، برام بگو. 💟راستش آن اوایل تا می‌دیدمش، مدام به رهبر، بد و بیراه میگفتم. او هم سرش را می‌انداخت پایین و لام تا کام حرفی نمی‌زد. 💟آن روز گفت: گفتنی نیست، باید راهش رو بری تا بشناسی‌ش! چشم انداخت توی چشمم و بهم قول داد: اونوقت محسن نیستم اگه تو رو ننشونم جلوی آقا. 💟بعد از شهادتش، خواهرم زنگ زد گفت: داریم میریم دیدار ، گفتیم تو هم بیای. 💟پیش خودم گفتم: حتماً باید از پشت میله ها ببینمش. باورم نمیشد نمازم رو پشت سر رهبر بخوانم، نه از پشت میله ها، به فاصله یک و نیم متری. 💟 از این بالاتر که بروی دست مجروح رهبر را بگیری و ببوسی و دستت را در دست سالمش فشار بدهد و بگوید: بشی! 💟همانجا به محسن گفتم: تو قول دادی و به قولت عمل کردی، منم شدم؛ ولی هوام رو داشته باش نشم. 📕برگرفته از کتاب ؛ روایت هایی از زندگی شهید محسن حججی 🌸🍃🌸🍃🌸 🌹وصیت شهید مدافع حرم محسن حججی:👇👇👇👇👇 💟از غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که نائب بر حق است. 🆔️ @timoora