شروع فصل پنجم صفحات 75_79 📚دو جبهه از انقلاب جوشیدند: 1⃣جبهه خودی روشنفکری 2⃣جبهه خودی هنر که دو مقوله جداگانه اند اما با هم جمع می شوند. امروز حد مشترک این دو مقوله را مورد توجه قرار داده ام. 📚ویژگی انقلاب این است که می پروراند و پرورش می دهد. 📚کفر تنها آن چیزی نیست که ما در ذهن داریم کفر یعنی حقیقت روشنی را پوشاندن. هرکس که حقیقت بزرگ و روشنی را انکار کند کافر دل و باطنند. 📚ما در برخورد با روحیه حساس روشنفکران و هنرمندان تصادفا رویارویی مناسبی برای اینکه آنها را جذب کنیم نداشتیم. 📚در دوران مبارزات انقلاب اسلامی روشنفکران حرفه ای نقش کمی داشتند. یعنی همان هنرمندان، قلم زنان، شاعران و نقاشان ما. در حالی که روشنفکر در مقابل مردم مسئول است و باید ملتزم، مکلف و متعهد و در میان مردم باشد. 📚عواقب جرم فیزیکی به مراتب کمتر از عواقب جرم های فرهنگی که توسط هنر در ذهن مردم ماندگار میشود و ضایعه بزرگی را به بار می آورد. 📚روشنفکران برای مردم ننوشتند و با نوشته های خود احساسات و خواست این ملت را حتی در آخرین لحظات نابودی طاغوت نادیده گرفتند. 📚حالا که قدرت دست مردم است، مردم تحمل نوشته های کاذب و نوشته هایی که زحمات و خون شهیدان را پایمال میکند نخواهد داشت. 📚امروز روشنفکران باید منش خود را عوض کنند و هم جهت با مردم حرکت کنند. 📚روشنفکران باید هنر خود را در جهت خط و ارشاد مردم خرج کنند نه برای توهین به مقدسات آنها. 📚امام با آن عظمت و قدرتی که داشت همیشه کنار مردم بود، بین او و مردم حجاب و حفاظی نبود حتی با اینکه جان ایشان در خطر بود ایشان باز هم خودشان را از مردم جدا نمیکردند. 📚جدا نشدن از مردم به این معنا نیست که روشنفکران بنشینند و زندگی غم انگیز طبقه دهقان یا کارگر را بیان کند بلکه باید خواست و احساسات مردم، خط سیاسی مردم را بپذیرد و در آن خط حرکت کند.