. بخش اول🔻 🔸هر از چند گاهی برخی از مسئله‎های اجتماعی به دلایل مختلف موردتوجه رسانه ‏ها، اندیشمندان و تریبون‏ دارها قرار می ‏گیرد. «آمار بالای بدحجابی نشان می ‏دهد مردم ایران خواستار آزادی در حوزه پوشش هستند و صرفاً از سوی اجبار حجاب را پذیرفته‏ اند.» «حجاب نه ملاک دین‌داری و بی‌دینی است و نه ملاک اینکه کسی از حقی برخوردار باشد یا نباشد. حجاب یک بحث ارزشی است که هرکس بخواهد آن را می‌پذیرد و هرکس نخواهد نمی‌پذیرد.» این‏ گزاره ‏ها بخشی از دیدگاه ‏های رسانه‏ ای در این حوزه است که توانسته افکار عمومی جامعه اعم از مذهبی و غیرمذهبی و حتی حاکمیت را تا حد زیادی با خود همراه کند. 🔸نسبت بدحجابی با حاکمیت سیاسی نیز یکی از بزنگاه ‏های اصلی دعوا است؛ برخی آن را اعتراضی سیاسی قلمداد می ‏کنند و برخی با آن مخالف‏اند. امر آنجایی پیچیده می‌شود که جریانات سیاسی و فکری برای اثبات مواضعشان، گزینشی عمل کرده و یکی از خوانش‌ها را می‏ پذیرند. مثلاً گفته می‌شود «اعتراضات خیابانی، ضد حجاب است پس اعتراضات، ضد دین است» یا معتقدند «آمار بالای بدحجابی نشان می‌دهد زنان ایرانی با حاکمیت دین مخالف‎اند یا زندگی غیردینی را ترجیح می‌دهند». این نتیجه‏ گیری ‏ها موجب می‌شود کل افراد این گروه به‌صرف یک رفتار مشابه (بدحجابی) در یک دسته گنجانده شوند تا مصادره به مطلوب آن‌ها راحت‌تر صورت بگیرد. حال‌آنکه ندیدن تکثرات اجتماعی و فرهنگی و یک‌کاسه کردن کل افراد، اغلب موجب فهم غلط از مردم و درنهایت منجر به تصمیمات غلط دربارۀ آن‌ها شده است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ مرکز مطالعات فرهنگی تیام Tiyaam.ir https://eitaa.com/tiyaam_cs