خدا میداند در ساعتهای جنگیدن کدام خاطراتش را مرور میکرد… صدای خندههای نمکی دخترش در گوشش میپیچید؟ قلقلک دادنهای پسرش را مرور میکرد؟ یا بوی قرمهسبزی حاج خانم بین آن همه بوی باروت به مشامش میرسید؟
خدا میداند که آیا آرزو داشت مثل مادرش خانم فاطمه زهرا (س)بی مزار باشد که چهار سال مفقود بود و چشمانی را در انتظارش خشک کرد؟
در جواب دلتنگی دخترش میگفت: "بابا شهید شده رفته پیش خدا، رفته بهشت…" میگفت: " منم می خوام برم بهشت پیش بابا"
اما پنج سالش تمام نشده، زود است برایش که پر بکشد و آسمانی بشود.
دختر که باشد، تمام عاشقی و دلدادگی پدر جمع میشود در خط خنده و چشمان ریز شده دخترکش...
پسر که باشد، دل پدر قرص میشود از نبودن ها… دلش قرص میشود از حمایتهای برادرانه، از بودن مرد در خانه....
وقتی نزدیک تابوت بابا میشدند، نگاه پسرک از صورت خواهر جدا نمیشد، حتماً در دلش قربان قد و بالا و غریبی خواهر میرود…
بابا بعد از ۴ سال برگشته!
حالا دخترک بعد از سالها دوری از عکس روی تابوت پل میزند به داخلش، میرود روی سینه بابا به روی تابوت میخوابد… و همچنان چشمان برادر است که غم زدگی خواهر را درخوابنظارهگر است.
بابا خیالت راحت باشد کنارش هستم.
یادگاران شهید مدافع حرم جواد الله کرم👆👌
نکته📝📝📝📝
بدن محترم شهید الله کرم درسالروز شهادت امام حعفرصادق (ع) درکنار دوستان شهیدش دربهشت زهرا باحضور مردم ولایی تهران آرام گرفت .
این شهید ودیگرهمرزمانش حق زیادی برگردن ما دارند،پس بیائیم حق مطلب رااداء نمائیم وباعمل کردن به وصایای این عزیزان ،فرهنگ ایثاروشهادت رادرجامعه زنده نگهداریم.