🖇 « که با بسط تکنولوژی بسط می‌یابد، پایان هنر اصیل غربی است. هنری که در صورت اصیل خود چیزی جز حدیث نفس و سیر در چاله هرز نفس اماره نیست.اما به هر حال هنر در صورت اصیل خویش ابداعی، حضوری و قلبی است و نه قلابی. در هنر اصیل تدبیر شیطانی مداخله نمی‌کند هرچه هست حضور و بی‌واسطگی است... با پیدایش گرافیک، عکاسی و سرانجام و گسترش و توسعه آن، هنر و هنرمندی هرچه بیشتر در خدمت سیطره و استیلای بر عالم قرار می‌گیرد. هنری که ذات آن عین ماکیاولیسم است. بنا به قول یکی از اولین سینماگران، آدمی با دوربین فیلمبرداری با سرعتی روز افزون به تسخیر عالم می‌پردازد. سینما ماهیتاً نمی‌تواند چیزی جز وسیله سیطره بیشتر فرهنگ جدید و ارزش‌های موجود باشد. هرچه هنر و امکان توسعه قدرت انسانی را بیشتر کند، امکان غلبه آن بیشتر است. هنر و تکنیکی مطلوب‌تر خواهد بود که انسان بیشتر محو و مات در آن شود و تفکر او را از توجه به حقیقت بیشتر منحرف سازد. حیرتی که در سینما برای بیننده فیلم حاصل می‌شود نه تحیر ناشی از هیبت و جلال آسمانی بلکه تحیریست که از محو شدن در کثرات وهمی زمینی به ظهور می‌آید و آن همان حیرت مذموم است...» 📚 محمد مددپور؛ سینما هنر تکنولوژیک