🔰فطرت يک اصل همگانی (1) ✍️ استاد : شناخت خداوند و آفريدگار توانا و داناي جهان از راه فطرت در دو مورد چشمگير است: اول ـ در شرايط عادي و معمولي است ـ در آن هنگام که قدرت (تميز و تشخيص) در آدمي زنده شود و با ديدن مسائلي که در اطرافش مي‌گذرد يک سلسله پرسشها براي او پيش مي‌آيد در آن زمان اين مسئله برايش مطرح است که من از کجا آمده‌ام؟ و اين جهان از کجا است؟! اين آسمان بلند با خورشيدي فروزان و ستارگان خود و اين زمين با همه گياهان و حيواناتش چگونه و از کجا پديد آمده‌اند؟ اينجا است که فطرت پاسخ مي‌دهد و آشکارا مي‌گويد: (آفريننده‌اي است،‌او دانا و توانا است، شعور و درک دارد). اين ندا صريح است و هر انسان طبيعي آنهائيکه افکار و عقايد محيط و سيستمهاي تربيتي خاص منطقه‌اي آنها را در اختيار نگرفته‌ـ انسانهائي که بحال خود و در همان مسير اصلي آفرينش خويش راه بوده‌اند و هنوز معلمي از (آدميان) نديده باشند، اينچنين انسانها آن نداي دروني را مي‌شنوند و از فطرت خود اين پاسخ را مي‌يابند و اگر فرضاً محيط پرورش و رشد يک انسان با افکار ماديگري هم آغشته باشد، در آنجا تنها کاري که بايد کرد اينست که آن افکار مادي را که همچون پنبه‌اي در گوش آن آدم است از او جدا کرد، ولي پس از آن ديگر براي يافتن آفرينندة اين جهان آن انسان معلم نمي‌خواهد و بايد او را بحال خود گذاشت تا فطرت کار خويش را انجام دهد، آري همان فطري بودن (اعتقاد به خدا) است که مي بينيم در بين همه اقوام و ملل از ابتدائي‌ترين دوران زندگي گرفته تا عصر حاضر و جهان ما موضوع (هر چند گاهي در شکلهاي غلط و مفهومهايي نادرست) زنده بوده و بصورت يک اصل همگاني مورد قبول قرار گرفته است و اين همان معناي «فطري بودن ايمان به خدا» است ⚜️ادامه دارد... 📚کتاب ، ص 3 🔴کانال استاد شهید 👇 @shahid_hashemi_nejad