#نسیم_سین
#از_سرگذشت
🏴خاطره متفاوت فردی که با آدمی متفاوتتر برخورد میکند در قسمت پانزدهم از سر گذشت
ابوالفصل صمدی: تاسوعا بود. خیلی حالم بد بود. کسی را میخواستم که دستم را بگیرد. به دوستم زنگ زدم، گفت فلان ساعت برو فلان جا بنشین. آنجا نشسته بودم که آقایی(اصغر جوادی) را دیدم. پرسید خوبی؟ گفتم مگر دکتری؟ یک شکلات به من داد. گفت میخواهی همه چیز درست شود؟ میخواهی بروی کربلا؟
سایت نسیم |
ایتا |
سروش |
بله |
روبیکا
💢کانال رسمی شبکه نسیم
🆔
@tvnasim