.
🌸🍃ملاقات با امام زمان🍃🌸
🔹 عنایت خاصّ امام عصر به جناب أبوراجح حمّامی در جریان لعن علنی
.
ابوراجح حمامی یکی از شیعیان که در حلّه و در زمان حکومت حاکم جوری به نام «مرجان صغیر» زندگی می کرده است.
وی بر حسب وظیفه غاصبین خلافت را لعن می نمود(تولی و تبری) و تحت هیچ شرایطی از این عمل منصرف نمی شد.
با اینکه حکومت، حکومت اهل خلاف بود ولی از کسی هراسی نداشت و بر عمل خود پافشاری می نمود و به طور علنی و در ملأ عام لعن خلفای غاصب می نمود.
هرچه رفقایش به او میگفتند که تقیه کند و بیشتر مواظبت کند اعتنا نمیکرد و لعن دشمنان اهل بیت را ادامه می داد
تا جایی که خبر به حاکم رسید.
حاکم دستور داد ابوراجح را دستگیر کنند. پس او را حاضر کرد و امر کرد آنرا به شدت کتک زدند تا جایی که دندانهای ثنایای او را شکستند و زبان آنرا خارج کردند و حلقه آهنین به آن زدند ، بینی او را سوراخ نموده واز آن ریسمان گذراندند و در شهر می تاباندند و مردم به آن سنگ می زدند و آب دهان می انداختند.
این کار ادامه داشت تا جائی که بیهوش شد.در این حالت حاکم دستور قتل او را داد
عده ای از بزرگان گفتند نیازی به این کار نیست او از این همه جراحات سخت، جان سالم به در نمی برد و بهتر است او را به حال خود رها کنیم تا با زجر و درد بمیرد ابو راجح را به منزلش انتقال دادند و منتظر مرگ او شدند.
صبح که شد شیعیان به منزل او آمدند تا از او عیادت کنند
اما با صحنه عجیبی روبرو شدند. دیدند ابو راجح مشغول خواندن نماز است در حالی که اثری از جراحات و شکستگی دندان در او دیده نمیشود
با تعجب از او سؤال کردند که جریان چه قرار است تو دیروز با آن همه۵ جراحات و امروز در سلامتی کامل به سر می بری.
گفت در آن حالت درد و رنج نمی توانستم با زبان سخن بگویم لذا با قلبم6 متوسل به امام زمانم شدم
شب که شد دیدم خانه ام نورانی شد و آقا و مولایم امام زمان وارد شدند. بر سر بالینم آمدند و دستی به صورتم کشیدند و فرمودند بلند شو ابو راجح و به فکر رزق عیالت باش.آن جا بود که دیگر احساس درد نکردم وتام زخمهایم التیام بخشید.
شیخ شمس الدین محمد بن قارون می گوید به خدا قسم ابوراجح شخص ضعیفی بود
شخصی لاغر اندام ، زرد گونه، با محاسن به هم ریخته. اما بعد از عنایت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف دیدم بدنی قوی وقامتی بلند و محاسنی بلند وزیبا و چهره ای سرخ گون همچون جوان بیست ساله پیدا کرده است وهمین گونه ماند تا دار فانی را وداع گفت
السّلطان المفرّج عن أهل الإیمان السّیّد بهاءالدّین النّجفيّ ص37
بحار المجلسيّ ج 52ص70و71
نجم الثاقب ج2
https://eitaa.com/joinchat/3397451994Cb314b631bd