یکی از اساتیدم، یه پیرمرد گوگولی هشتاد و خورده ای ساله، دانشمند جهانی هستن ایشون، کلی افتخارات بین المللی و... داره، و بسیار هم ثروتمند!
اما بی اعتقاد به خدا😅
یه جمله ای گفت خیلی فکری شدم،
گفت: من آرزوم بود الان هیچی نداشتم جای تو بودم، ۳۰ سالم بود و دغدغه های تو رو داشتم!
گفتم هیچی مثلا چیا؟ گفت مدرک نداشتم، پول نداشتم، خونه نداشتم و... هیچیِ هیچی، کاش من بودم با لباسای تنم و فقط ۳۰ سالم بود!
آدم وقتی اعتقاد نداره، نزدیک مرگ حالش خراب میشه، اینو با امام خمینی مقایسه کردم که دم آخر گفت: با قلبی مطمئن و ضمیری آرام از خدمت دوستان مرخص میشم...
کاش خدا کمک کنه یه جوری زندگی کنیم دم آخر حسرت نخوریم...
دم آخر
نه مدرک به داد آدم میرسه
نه پول
نه پوزیشن
نه افتخارات بین المللی
نه فرزند
نه هیچ چیز دیگه...
"انسان" در سفر رشدش به سمت خدا تنهاست، تنها پیش خدا شرمنده بودن خیلی سخته نمیشه قایم شد، کاش یجوری زندگی کنیم آخرش شرمنده نباشیم...
"اسنایپر سادات"
@twiita