بعد از سرکوب حمله جهانی به سوریه، عملا محور مقاومت توانست به لبنان دسترسی کافی پیدا کند و از آنجا هم مدیترانه را مورد تهدید قرار دهد. اصل موجودیت اسرائیل در ابتدا برای برتری غربی ها در این نقطه تلاقی سه قاره بوده است. در کل پس از موفقیت آمیز بودن طرح انتقال نقاط بحرانی توسط ایران،چین عملا چاره ای نداشت جز آنکه در مسیر زمینی جهت اتصال به بازار های اروپا و آفریقا سرمایه گذاری بلندمدت انجام دهد و این به معنی شکل گیری اولیه اتحاد محور شرق توسط چین و ایران بود،اما قبل از آن ایران توانسته بود با اشتباه محاسباتی غربی ها در سوریه پای روسیه را به این درگیری بازکند. حال سال‌های پایان دولت روحانی است و محور مقاومت در جبهه سوریه پیروز شده است.آمریکا به عربستان دستور داده بود به هر نحو ممکن امنیت مسیر تجاری دریای سرخ را از دست ایران خارج کند که او هم بعد از 8 سال حتی با تمام پشتیبانی دنیا شکست خورد. حمایت گسترده چین از عربستان در آن مقطع و فروش بی وقفه سلاح های نظامی به عربستان بابت برگشت امنیت این آبراه به نظم سابق بود. اما شکست عربستان در یمن باعث شد چین ناچار به سمت ایران حرکت کند زیرا می‌دانست دیگر امنیت مسیر دریایی خود را از دست داده است و ایران برای بهرمند شدن از کریدور های زمینی تجارت جهانی و خروج از آن تحریم های گسترده ناعادلانه هرگز اجازه نمی‌دهد که چین و یا کشور دیگری به راحتی از آن مسیر ها عبور کند راه عبور تجارت چین به سمت اروپا کم‌کم به سمت ایران و بعد ناچارا (فعلا) حرکت به سمت ارمنستان و بعد گرجستان یا روسیه و اروپا تغيير کرد، به همین دلیل در این مقطع روسیه سعی می‌کرد بحران اسرائیل و سوریه ادامه یابد تا این مسیر مسدود باشد و کریدور ناچار از ایران به سمت ارمنستان یا آذربایجان و از روسیه عبور کند. درواقع با این کار روسیه شاهراه جنوب‌ به شمال را برای هند مطرح کرد که آنهم از ایران می‌گذشت. يادآور میشوم جنگ سوریه خود بابت تعریف یک مسیر کریدوری جدید برای دور زدن ایران بود و حضور ایران در سوریه در درجه دوم بعد از حمایت از مقدسات شیعه برای نابود کردن این نقشه بوده است خلاصه همه دعوا ها برای ایجاد یک کریدور راه ابریشم جهت تجارت جهانی آسیا و دنیا است. هیچ ابرقدرتی بدون اقتصاد قوی نمی‌تواند ادعای قدرت داشته باشد. این مقدمه برای آن عرض شد که بدانید چین جهت تامین امنیت مسیر تجاری خود در دریا از سال‌های قبل با عربستانی که ساختار غربی کامل دارد وارد توافقات بسیاری شده بود اما هرچه زمان می‌گذشت چین به سمت ایران متمایل تر شده و از اهمیت عربستان کاسته شده است در اصل ایران برای نجات خود از تحریم های بین المللی و ایجاد اختلاف بین قدرت‌های جهان باید مسیر تجارتی این کشور ها را تحت سلطه خود در می آورد. برای اینکار باید یا مانند آمریکا حضور نظامی در سایر کشورها داشته باشیم یا بتوانیم یک اتحادی ایدئولوژیک قوی در منطقه برای مقابله با دشمن مشترک یعنی آمریکا و اسرائیل ایجاد کنیم که متحدان ما برای منافع خود و ایران که اکنون یکی است،به دستور ایران عملیات کنند و این یکی از فلسفه های شکل‌گیری محور مقاومت است. برای این موفقیت کنونی،ایران و مردمانش هزینه های گزافی پرداخت کردند‌ اند در بخش اول تحلیل یک نگاه کلی به رابطه چین با ایران و نحوه بازیگری ایران در منطقه داشتیم،در بخش بعدی به صورت اختصاصی به سراغ چین خواهیم رفت و نشان می‌دهیم ایران راهی جز گرفتار کردن چین، مانند آن‌چیزی که برای روسیه اجرا کردیم،ندارد و اهمیت ایران برای چین چقدر حیاتی است. یاعلی (پایان بخش اول) آذر 1401 میلاد رضایی