⭕️ امروز فرخ مددی (مکوندی) راننده تپسی که این روزها صدایش، صدای مهر و عشق است را میزبانی کردیم. گفتم: چه پیامی برای مسئولین داری؟ گفت: هیچ پیامی برای مسئولین ندارم. قصه فرخ مددی(مکوندی)، راننده تپسی، از آن‌جایی آغاز شد که پرستار بخش کرونایی یکی از بیمارستان‌های اهواز پول پرداخت کرایه‌اش را نداشت. و از آن زمان، فرخ دیگر از هیچ پرستار و کادر درمانی کرایه نگرفت. فرخ مددی به مسافرهایش ماسک مجانی می‌دهد و از آن‌ها با اسپری الکل خودش محافظت می‌کند. فرخ مددی می‌گفت، پرستاری به او گفته. کودک کرونایی در بخش ما بود. مادرش برای کاری بیرون رفت. کودک بی‌تاب شد و من با این‌که از کرونایش با خبر بودم او را در آغوش کشیدم و بعد خودم به کرونا مبتلا شدم. فرخ مددی می‌گوید دلش برای پرستارها و کادر درمان کباب است. وقتی صدای این راننده تپسی را که در فضای مجازی دست به دست می‌چرخد، برای خودش گذاشتم. شانه‌های مردانه‌اش لرزید و آرام گریست. بلند شدم و رفتم سمت این مرد و فقط توانستم تا زانو خم شوم جلویش و تعظیم کنم روبه‌رویش. حقیقتش احساسم این بود که فرخ مددی از یک جای دور آمده. از سنگرهای جنگ. از دهه ۴۰ و جوانمردان. خیلی غریب بود. خیلی حرص می‌خورد از شرایط زمانه و روزگار. آقایان، خانم‌ها، ما خیلی خوشحالیم که با فرخ مددی هموطنیم. 👤 محمد مالی @TWTenghelabi