زندگی دقیقا از همان‌جایی سخت می‌شود که روی تک تک جزئیاتِ مراودات و آدم‌ها دقیق می‌شوی، تمام حرف‌ها و رفتارها را تحلیل می‌کنی و پشت تمام نگاه‌ها دنبال معنا می‌گردی. نه این‌که همیشه اشتباه کنی! در جهان عده‌ی کمی هم هستند که اتفاقا می‌فهمند، زیاد هم می‌فهمند و زیاد هم اهمیت می‌دهند، اما همین اهمیت دادنِ زیاد و همین فهمیدنِ زیاد، فرصت زیستن را از آنان می‌گیرد و نابودشان می‌کند. گاهی آدم به عمق می‌رود، آنقدر که دیگر نفسی برای بازگشت ندارد. باید محتاط بود و به نیمه‌های راه نرسیده، بازگشت و روی عمق مسائل و آدم‌ها آنقدرها دقیق نبود. همان بودن و ماندن روی سطح، کفایت می‌کند... ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ