📌نذری خورون روز ۲۸ صفر بود. همسرم گفت: غذا بیشتر درست میکنم برادران سنی رو هم برای مراسم دعوت کن. رفتم به شیخ اهل سنت گفتم برای ناهار و مراسم همه شما دعوت هستی به دیگران هم لطفاً بگو. چیزی نگفت و رفت روی منبر و شروع به سخنرانی به زبان پرتغالی کرد. خوب که گوش دادم، نه تنها کسی رو دعوت نکرد بلکه شروع کرد علیه مراسم گرفتن ما شیعیان در عزاداری ها و اعیاد صحبت کردن!!! سکوت را جایز ندونستم. تا سخنرانیش تموم شد و قبل از متفرق شدن جمعیت آنها، شروع کردم به سخنرانی در فلسفه عزاداری و اعیاد ما شیعیان و از منبر اومدم پایین. با شیعیان دیگه رفتیم پایین دیدم همسرم با چه علاقه ای، همه چیز رو برای ناهار آماده کرده ولی ته قلبم مطمئن بودم برادران اهل سنت هم خواهند آمد. تو همین فکر بودم که تک تک این عزیزان سنی تشریف آوردن. نکته جالب ماجرا این بود که شیخ شون هم به این عزیزان ملحق شد! ✈️ خاطرات مبلغین خارج از کشور 🆔https://eitaa.com/IC_Sqazvin